10 جمله معروف درک یک پایان جولین بارنز: در این مطلب 10 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب درک یک پایان جولین بارنز را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا جولین بارنز
10 جمله معروف درک یک پایان جولین بارنز
ایدریئن رفتهرفته جذب گروه ما شد، بی آنکه به روی خود بیاورد که این را میخواهد. شاید هم نمیخواست. عقایدش را هم برای همخوانی با عقاید ما عوض نکرد. در نیایش صبحگاهی مدرسه او با دیگران همصدا میشد و حال آنکه من و الکس فقط ادای کلمات را در میآوریم و کالین به حقه هزلآمیز متعصبنماها متوسل میشد و نعره میکشید. (کتاب درک یک پایان اثر جولین بارنز – صفحه ۸)
من در زمان به سر میبریم – زمان ما را در خود میگیرد و شکل میدهد – اما من هیچگاه احساس نکردهام که زمان را چندان خوب میفهمم. و مقصودم نظریههای مربوط به چگونگی پیچش و بازگشت زمان، یا امکان وجود آن به شکلهای موازی در جای دیگر نیست. نه، منظورم زمان عادیست، زمان روزمره، که به شهادت ساعت دیواری و ساعت مچی ما، منظم میگذرد؛ تیک تاک، تیک تاک. چیزی موجهتر از عقربه ثانیهشمار سراغ دارید؟ و با وجود این، کوچکترین لذت یا کوچکترین درد کافیست تا انعطافپذیری زمان را به ما بیاموزد. برخی هیجانها به زمان شتاب میبخشند، بعضی آن را کُند میکنند؛ و گاه نیز زمان گویی غیبش میزند. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۳)
آموزگاران و پدر و مادران بهنحوی آزارنده پیوسته به ما یادآور میشدند که آنها هم روزگاری جوان بودند، از اینرو به آنچه میگویند اطمینان دارند. اصرار میورزیدند که نوجوانی صرفا برههای از زندگیست. این دوره را پشت سر میگذارید؛ زندگی واقعیت و واقعنگری را یادتان میدهد. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۱۳)
من سخت معتقدم که همه ما بهنحوی آسیب میبینیم. چهطور ممکن است نبینیم، مگر اینکه دنیایی از پدران و مادران، خواهران و برادران، همسایگان و دوستانِ بیعیب و نقص داشته باشیم. و بعد میرسیم به مسئلهای که اساس کار است، یعنی واکنش ما در برابر آسیب: آن را اعتراف میکنیم یا پیش خود نگه میداریم، و این در رفتار ما با دیگران چقدر اثر میگذارد؟ بعضیها آسیب را اعتراف میکنند، و سعی میکنند آن را تخفیف دهند، بعضی زندگیشان را وقف یاری به آسیبدیدگان دیگر میکنند؛ و سرانجام هستند کسانی که تمام توانشان را در این راه خرج میکنند که، به هر قیمت شده، دیگر آسیب نبینند. و اینها افراد بیرحمی میشوند که باید مراقبشان بود. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۵۱)
پا که به سن میگذارید، انتظار کمی آسایش دارید، نه؟ فکر میکنید استحقاقش را دارید. به هر حال، من این جور فکر میکردم. ولی بعد میفهمید که زندگی پاداش شایستگی سرش نمیشود. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۶۷)
جملات معروف کتاب درک یک پایان جولین بارنز
ظاهرا یکی از تفاوتهای جوانی و سالمندی این است که وقتی جوانیم آیندههای مختلفی برای خود اختراع میکنیم، و وقتی پیر میشویم، گذشتههای مختلفی برای دیگران. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۹۲)
هرچه بیشتر میآموزی، کمتر میهراسی. «آموختن» نه به مفهوم تحصیل دانشگاهی، بلکه به معنای شناختن عملی زندگی. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۹۴)
گاهی فکر میکنم مقصود زندگی آشتی دادن ماست با مرگ آتی – از طریق فرسایش تدریجی ما، با نشان دادن به ما که زندگی، هر چه هم به درازا بکشد، آن طورها که تعریف میکنند نیست. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۱۲۰)
به خودم گفتم پیر احمق. و احمقی احمقتر از پیر احمق وجود ندارد: این چیزی بود که مرحوم مادرم، وقتی که در روزنامه میخواند مرد مسنی عاشق زن جوانی شده و زندگی زناشویی خود را بهخاطر لبخندی ساختگی، مویی رنگکرده و دو سینه مصنوعی برآمده به باد داده، اغلب زیر لب میگفت. (کتاب درک یک پایان – صفحه ۱۴۸)
اگر تصمیمم این نبود که جسدم را بسوزانند و خاکسترش را بپراکنند، میتوانستم این عبارت را روی قطعه سنگی یا مرمری مرمری مزارم بنویسم: «تونی وبستر – او هیچوقت حالیاش نبود». اما نه، این خیلی احساساتیست، حتی نوعی ترحم به حال خود است. پس چهطور است بنویسیم: «او حالا دیگر خود داند»؟ این بهتر است، واقعیتر است. شاید هم بچسبم به همان «هر روز یکشنبه است.» (کتاب درک یک پایان – صفحه ۱۶۳)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان درک یک پایان جولین بارنز
10 جمله معروف شاگرد قصاب پاتریک مک کیب تکه کتاب
10 جمله معروف ناتمامی زهرا عبدی تکه کتاب
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023