یک جرعه می کهن ز ملکی نو به

یک جرعه می کهن ز ملکی نو به – 156

  • دکلمه صوتی یک جرعه می کهن ز ملکی نو به  – رباعی 156از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی وز هرچه نه می طریق بیرون شو به در دست به از تخت فریدون صد بار.

     

     

    یک جرعه می کهن ز ملکی نو به

    وز هرچه نه می طریق بیرون شو به

     

    در دست به از تخت فریدون صد بار

    خشت سر خم ز ملک کیخسرو به

     

     

    خشت سر خم ز ملک کیخسرو به

    در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق می‌افتد. از ابتدا انگار به گونه‌ای شاعر می‌خواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد می‌ماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «خشت سر خم ز ملک کیخسرو به» می‌شناسند.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)

     

    دکلمه یک جرعه می کهن ز ملکی نو به صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «یک جرعه می کهن ز ملکی نو به» از خیام است. این قطعه‌ ها توسط  زهرا بهمنی و نازنین بازیان خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    معنی و تفسیر یک جرعه می کهن ز ملکی نو به

     

    مقایسه بین می و ملک است. مقایسه شراب و تاج و تخت پادشاهی. و خیام در مقایسه بین این دو شراب را بر می گزیند تا حکومت بر مردم را. یک جرعه می کهنه از مملکتی که تازه گشایش پیدا کرده و به زیر سلطه در آمده تاست بهتر است.

    دنبال هر راه و مسیری که هستی به جز راه می و شراب بقیه راه ها را رها کن که ره به جایی نخواهی برد. در دست ما اگر باده ای باشد و یا پیاله و جامی به مراتب بهتر از تاج و تخت فریدون است. از همه مهمتر این که انسان خشت سر خم باشد بهتر از این است که پادشاه مملکت کیخسرو باشد.

    عنایت بفرمایید سخن از حکومت و حاکمیت و حکم رانی بر مردم است. هیچ عاقلی به دنبال حاکمیت بر مردم نیست و نخواهد بود. چون خداوند همه را آزاد آفریده است و ناممکن است که کسی بتواند بر دیگری حاکم باشد و یا سلطه داشته باشد. مرحوم بروجردی می گفت: نگذارید نفرینتان کنم که رئیس بشوید. ریاست بر مردم سخت ترین و بدترین نوع گزینه است که انسان بخواهد بر کزیند. اشتباه نشود انبیا برای سلطه بر مردم نیامدند. خداوند به پیامبر می فرماید لست علیهم بمسیطر. تو بر مردم سیطره نداری و تو بر مرد م سلطه نداری. پیامبر نیز هم چون دیگران بشر است. انسان است. نقش انسان اگر همان خشتی باشد که سر خم را با آن می بندند به مخراتب ارزشمندتر از آن است که بر تاج و تخت پادشاهی بنشینی.

    حسن جمشیدی

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی یک جرعه می کهن ز ملکی نو به

     

    محمد رضا نیک زاد می گوید:

    آنچه متعلق به خود شخص باشد، ارچه حقیر و اندک است،از آنچه در اختیار مردم است و ما در آن تصرفی نداریم، خیلی با ارزشتر است.

    احمد نیکو می گوید:

    مصرع آخر بدین صورت می باشد:

    خشت سر خم ز تاج کیخسرو به

     

     

    شعر یک جرعه می کهن ز ملکی نو به اثر کیست؟

    این شعر اثر خیام است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *