گر بایدم گشود دری را - گریز

گر بایدم گشود دری را – گریز

  • گر بایدم گشود دری را – گریز

     

    گر بایدم گشود دری را
    وقت است و صبر بیشترم نیست

    خواهم رها کنم قفسم را
    بدبخت من که بال و پرم نیست

    دل زانچه هست و نیست بریدم
    تنها غم گریختنم هست

    خواهم سفر کنم به دیاری
    کانجا امید زیستنم هست

    تنها و بی پناه و سبکبار
    سرگشته در سیاهی شب ها

    گاهی به دل امید تکاپوی
    گاهی سرود تازه بلبل ها :

    گویم منم رها شده از عشق
    گویم منم جدا شده از یار

    خواهم که از تو هم بگریزم
    ای شعر ، ای امید دل آزار

    بر چنگ من نمانده سرودی
    کز مرگ و غم نشانه ندارد

    چنگم شکسته به که همه عمر
    یک بانگ شادمانه ندارد

    زین پس به چنگی ار فکنم دست
    جز نغمه ی نشاط نسازم

    بیهوده نقد زندگیم را
    در پیشگاه مرگ نبازم

    دیگر بس است این همه ماندن
    بر لب ترانه ی سفرم هست

    خواهم رها کنم قفسم را
    خوشبخت من که بال و پرم هست !

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    گر بایدم گشود دری را

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «گر بایدم گشود دری را وقت است و صبر بیشترم نیست خواهم رها کنم قفسم را بدبخت من که بال و پرم نیست» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «دیگر بس است این همه ماندن بر لب ترانه ی سفرم هست خواهم رها کنم قفسم را خوشبخت من که بال و پرم هست !» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای گریز

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر گریز نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *