کوه زانو زده چون اسب زمین خورده به راه - شیهه ی خاموش

کوه زانو زده چون اسب زمین خورده به راه – شیهه ی خاموش

  • کوه زانو زده چون اسب زمین خورده به راه – شیهه ی خاموش

     

    کوه ، زانو زده چون اسب زمین خورده به راه
    سینه انباشته از شیهه ی خاموش هلاک

    مغز خورشید پریشان شده بر تیزی سنگ
    چون سواری که به یک تیر ، درافتاده به خاک

    ناخن از درد فروبرده درون شن گرم
    لب تاول زده اش سوخته از داغ عطش

    خونش آمیخته با روشنی بازپسین

    چشمش از حسرت آبی که نیابد همه عمر
    می دود همچو سگی هار ، به دنبال سراب

    بیم دارد که چو لب تر کند از چشمه ی دور
    آتش سرخ زبانش فکند شعله در آب

    آسمان ، کاسه ی براق لعاب اندودی است
    که ازو قطره ی آبی نتراویده برون

    تشنگی در رحم روسپی پیر زمین
    نطفه ای کاشته از شهوت سوزان جنون

    کوره راهی که خط انداخته بر پشت کویر
    جلد ماری است که خالی شده از خنجر خویش

    گردبادی که برانگیخته گرد از تن راه
    غول مستی است که برخاسته از بستر خویش

    گون از زور عطش پنجه فروبرده به خاک
    تا مگر درد جگر سوز خود آرام کند

    زخم چرکین ترک های زمین منتظر است
    تا مگر مرهمی از ظلمت شب وام کند

    چشمه ای نیست که در بستر خشکیده ی جوی
    سینه مالان بخزد چون تن لغزنده ی مار

    کوه و خورشید ، سراسیمه به هم می نگرند
    اسب ، جان می سپرد تشنه ، در آغوش سوار

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    کوه زانو زده چون اسب زمین خورده به راه

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «کوه ، زانو زده چون اسب زمین خورده به راه سینه انباشته از شیهه ی خاموش هلاک مغز خورشید پریشان شده بر تیزی سنگ چون سواری که به یک تیر ، درافتاده به خاک» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «چشمه ای نیست که در بستر خشکیده ی جوی سینه مالان بخزد چون تن لغزنده ی مار کوه و خورشید ، سراسیمه به هم می نگرند اسب ، جان می سپرد تشنه ، در آغوش سوار» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شیهه ی خاموش

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شیهه ی خاموش نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *