چشمه در تاریکی شب ، برق می زد - پرده ی ناتمام

چشمه در تاریکی شب ، برق می زد – پرده ی ناتمام

  • چشمه در تاریکی شب ، برق می زد – پرده ی ناتمام

     

    چشمه در تاریکی شب ، برق می زد
    باد ، رقصان با سرود اهرمن ها

    سایه های خفته چون دزدان رهزن
    تک درختان ، چون نگهبانان تنها

    ماه ، گاهی ناهویدا ، گاه پیدا

    خنده ی تلخ و غم انگیز نسیمی
    نقش می شد بر لب موج گریزان

    دست و پا می زد که بگریزد درختی
    باد می آمد به قصد برگ ریزان

    برق شلاقش به تاریکی هویدا

    روح ناپیدای شب در بیشه زاران
    گاه پاورچین و گاهی پر هیاهو

    سایه ها را می دوانید از پی هم
    بیشه در هم می کشید از خشم ، ابرو

    برق می زد دیدگان اهرمن ها

    خاربن ها ، خیره بر تاریکی شب
    با هزاران چشم مرموز و خیالی

    شب پریشان از غم تنهایی خود
    ناله می زد در نیستان های خالی

    تا نسیمی سر کند آهسته آوا

    باد عابر ، در سیاهیی سوت می زد
    نغمه ها در سوت او در هم فشرده

    همچو دزدان با علامت ها سخنگو
    رهروان را با سرانگشتان شمرده

    عابران از وحشت دزدان ، به نجوا

    چشمه می خندید و ذرات ستاره
    در دهانش همچو پولک های ماهی

    یا چو دندان ها ز مروارید غلتان
    با شکرخند نسیم شامگاهی

    در سیاهی می درخشید آشکارا

    جام ماه از شهد شیری رنگ مملو
    نور آن چون خنده های نیکبختان

    می چکید از کام شهد آلود ظلمت
    چشمه سار تشنه در پای درختان

    می گرفت از دست شب جامی گوارا

    طبل کوبان ، زنگیان آدمی کش
    با هزاران چشم سرخ شعله افکن

    نقطه ها می ساختند از روشنایی
    در فضا چون برق مشعل های روشن

    یا چو آتشپاره در دود صحرا

    تکدرختی می سرود از شادمانی
    زیر لب ، افسانه های عاشقانه

    در میان حلقه ی تنگ چناران
    باد می زد بر درختان تازیانه

    چشمه گریان می شد از هول تماشا

    در مسیر باد خواب آلوده ی شب
    برگ ها پر می زدند از شاخساران

    چون وزغ ها بر زمین افتان و خیزان
    سایه ها بازیکنان در جویباران

    بیشه از باد شبانگاهان به غوغا

    گاه کف می زد به تنهایی درختی
    باد می آمد به قصد گوشمالش

    چون زنی بر شانه ها می ریخت گیسو
    چشمه ساران خیره بر نقش جمالش

    ماه چون آوارگان خاموش و تنها

    پنجه های تکدرختان ، باز می شد
    با هیاهویی خیال انگیز و مبهم

    می گذشت از شاخساران با تأنی
    رشته های سیم ، چون برق مجسم

    دود شب از شاخه ها می رفت بالا

    برق چشم ماه نو ، چون بندبازان
    بر فراز سیم ها جولان گرفته

    یا نگاهی از تنی در هم شکسته
    پر زده ، بر سیم نازک جان گرفته

    در افق سوسوکنان چشمان فردا

    چون نگهبانان دهشتناک ظلمت
    در کنار چشمه ی وحشی ، چناران

    گاه می آمد صدای باد رهزن
    می دوید آن سو ، نگاه پاسداران

    باد می افتاد و می ماند از تقلا

    جاده در خاموشی شب دور می شد
    چشمه در تاریکی شب برق می زد

    ماه با دندان موجی خرد می شد
    باد شیون ها ز بیم غرق می زد

    می نهاد آهسته در هنگامه ها ، پا

    در افق ، چون پنبه ها بر صورت شب
    ابرها آغشته شد با روشنایی

    در فضا ، چون برج خاموشی شناور
    پر ز وحشت ، پر ز اسرار خدایی

    آسمان با چهره ی غمگین دریا

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    چشمه در تاریکی شب ، برق می زد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چشمه در تاریکی شب ، برق می زد باد ، رقصان با سرود اهرمن ها سایه های خفته چون دزدان رهزن تک درختان ، چون نگهبانان تنها» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «در افق ، چون پنبه ها بر صورت شب ابرها آغشته شد با روشنایی در فضا ، چون برج خاموشی شناور پر ز وحشت ، پر ز اسرار خدایی آسمان با چهره ی غمگین دریا» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای پرده ی ناتمام

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر پرده ی ناتمام نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *