چراغ شب تار من بودی ای زن - برگ و باد

چراغ شب تار من بودی ای زن – برگ و باد

  • چراغ شب تار من بودی ای زن – برگ و باد

     

    چراغ شب تار من بودی ای زن
    دریغا که دیگر چراغی ندارم

    مرا یاد تو تندباد بلا شد
    که جز وحشت از او ، سراغی ندارم

    مرا سوختی ، سوختی با نگاهی
    نگاهت چو خون شعله زد در تن من

    چنان آتش افروختی در نهادم
    که خاکستری ماند از خرمن من

    ز چشم تو ام سر کشید آفتابی
    کزان پاک تر ، آفتابی ندیدم

    رخ از من بپوشید و بر او نگیرم
    که جز بخت خویشش حجابی ندیدم

    مرا سایه ی شوم نفرینی از پی
    روان است چون گربه ای در غروبی

    نه از او توانم گذشتن به گامی
    نه او را ز خود دور کردن به چوبی

    جهالن با تو آغاز شد ، نازنینا
    به هجر تو دانم که فرجام گیرد

    مرا زیستن بی تو نامی ندارد
    مگر مرگ من ، زندگی نام گیرد

    عزیزا ! من آن استخوانی درختم
    که با آخرین برگ خود شاد بودم

    مرا آخرین برگ هستی تو بودی
    دریغا که من غافل از باد بودم

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    چراغ شب تار من بودی ای زن

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چراغ شب تار من بودی ای زن دریغا که دیگر چراغی ندارم مرا یاد تو تندباد بلا شد که جز وحشت از او ، سراغی ندارم» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «عزیزا ! من آن استخوانی درختم که با آخرین برگ خود شاد بودم مرا آخرین برگ هستی تو بودی دریغا که من غافل از باد بودم» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای برگ و باد

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر برگ و باد نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *