پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار

پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار

  • شعر پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار _ ادیب الممالک 

     

    پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار

    پیوند در گسسته حبیبت رضاقلی

     

    از کثرت جراحت و درد از علاج آن

    مأیوس گشته است طبیبت رضاقلی

     

    از این سفر بجای معاش و رسوم و دخل

    حرمان و ناله گشت نصیبت رضاقلی

     

    اردنگ رو به قبله ز بس خورده بنده ات

    مازندران هزار جریبت رضاقلی

     

    از شاخ و دمب و ناخن و سبلت بسان غول

    شد هیکل عجیب و غریبت رضاقلی

     

    قطران و دوده بر رخ خود سوده زبیم

    یا میخ گشته شکل مهیبت رضاقلی

     

    از شدت فلاکت و ادبار و افتضاح

    رم کرده از تو خویش و قریبت رضاقلی

     

    بینم یکی دو هفته دگر زیر منتشا

    در خانه جناب نقیبت رضاقلی

     

    دردت بجان آن پدر مهربان خورد

    و آن عمه فقیر نجیبت رضاقلی

     

    گر یک دو روز پیش بماندی در آن دیار

    میکرد خصم زیب صلیبت رضاقلی

     

    از آن بلا اگر نفراریدی این زمان

    تلقین همی سرود خطیبت رضاقلی

     

    گفتم مکن زیاده بدر پای از گلیم

    از یاد رفت پند ادیبت رضاقلی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار پیوند در گسسته حبیبت رضاقلی از کثرت جراحت و درد از علاج آن مأیوس گشته است طبیبت رضاقلی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «از آن بلا اگر نفراریدی این زمان تلقین همی سرود خطیبت رضاقلی گفتم مکن زیاده بدر پای از گلیم از یاد رفت پند ادیبت رضاقلی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر پیمان شکسته یار و، شده دهر نابکار ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *