دانلود دکلمه صوتی شعر من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را سعدی – غزل 22 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن.
شعر من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را – غزل 22 – سعدی
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را
روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است
از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی را
هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهست
دوست دارد ناله مستان و هایاهوی را
ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق
کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را
بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن
بلکه سروی چون تو میباید کنار جوی را
ای گل خوشبوی اگر صد قرن باز آید بهار
مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را سعدی است. این قطعهها توسط حمیدرضا محمدی، محسن لیلهکوهی، سعیده تهرانینسب، الیاس بهرامی و سهیل قاسمی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور
معنی من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را
من هیچ رویی را تا بدین حد ظریف و زیبا ندیده ام و نیز هیچ مویی این قدر دلخواه و دوست داشتنی نیست.
[دلبندی= اسیر کنندگی و پای بندی دل].
معنی روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن
روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
اگر یار سنگدلِ سیمین تن چهرۀ خود را بپوشاند، باز هم زیبایی او آشکار خواهد شد. همچنان که مُشک ، پرده دَر است و نمی تواند بوی خوش خود را پنهان نگه دارد.
[مُشک= ماده ای است سیاه رنگ که در زیرِ شکم جنس نرِ آهوی خُتن قرار دارد و بسیار خوشبو و معطر است / غمّاز= سخن چین و پرده در].
معنی ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است
ای موافق صورت و معنی که تا چشم من است از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
ای کسی که بیرون و درونت سازگارند و جمال صورت و سیرت را جمع داری. از هنگامی که چشم من دیدن آغاز کرده است، رویی زیباتر از روی تو و حقیقتی پسندیده تر از خصائل تو ندیده ام.
[موافق صورت و معنی= آنکه درون و بیرونش سازگار است / صورت و معنی= ظاهر و باطن / خوی= خصلت].
معنی گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن چون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی را
اگر من در اثر ناچاری و درماندگی سرگشته و سرگردانم. بر من خرده مگیر، آنجا که تو چوگان می زنی و گوی ناگزیر است بگردد، گناهِ سرگشتگی به گوی باز نمی گردد. همچنان که من همانند گوی سرگشتۀ چوگانِ عشق توام.
[گوی= توپ و گلوله ای چوبین که در بازی چوگان از آن استفاده می شود / چوگان= چوبی با دستۀ راست و باریک و سرِ کج که با آن در چوگان بازی گوی را می زنند].
معنی هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهست
هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهستدوست دارد ناله مستان و هایاهوی را
کسی که روزگاری در اثر عاشقی نفسی گرم داشته و درد و سختی او را سوزانیده باشد، نالۀ مستان و شور و غوغای آنان را دوست دارد.
[دَم= آه، درد / سوخته است= در اینجا یعنی سوزانیده است / ها یا هوی= هیاهو، شور و غوغا، بانگ و فریاد].
معنی ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق
ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را
در بازار عشق و عاشقی سرزنش را با دادن جان می طلبیم. بگذار تا پرهیزگاران عاقبت خواه باشند.
معنی بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن
بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن بلکه سروی چون تو میباید کنار جوی را
بوستان برای زیبایی خود به چیزی نیازمند نیست، مگر آنکه سروی چون تو در لب جویبار آن بنشیند.
[دربایستن= لازم و ضروری بودن، لایق و سزاوار بودن].
معنی ای گل خوشبوی اگر صد قرن باز آید بهار
ای گل خوشبوی اگر صد قرن باز آید بهار مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
ای معشوق زیبا و بویای من، اگر هزاران سال بهار تجدید شود. دیگر کسی را مانند من خوش بیان و نغمه سرای نخواهی دید.
[بهار= فصل بهار، شکوفه های تازه و نورُسته گل درخت نارنج و نوعی گل گاوچشم و اقحوان اصغر است، بستان افروز که آن را تاج خروس گویند که گلی است سرخ رنگ و به عنوان گل زینتی نیز در باغ ها کاشته می شود (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی)].
معنی سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
ای سعدی، اگر نمی توانی بر دستش بوسه زنی، چاره آن است که دست کم روی خویش را بر پایش بمالی. [یارستن= توانستن].
دیدگاه کاربران دربارهی غزل من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را سعدی
نادر میگوید:
سیف فرغانی در غزلی به استقبال سعدی رفته و گفته:عاشق روی توام از من مپوش آن روی را /پرده بردار از رخ و بر رو میفکن موی را…
شایق میگوید:
با سلام منظور از مو یا گیسو و یا زلف در ادبیات عرفانی و در عرفان عالم ماده و کاینات است یعنی تمام کثرات این عالم تعبیر به موی دوست شده است واین مو انچنان زیاد و بر بشت است که صورت زیبای او را بوشانده و نمی گذارد نامحرم این روی زیبا را ببیند و فقط اهل نظر و افراد باک قادر به دیدن ان زیبا رو هستند ( چه رعنا و چه زیباست ترا رو چه ناز است در ان دیده و ابرو ).
و سعدی یکی از ان افرادی است که از بس این همه مو ان صورت را دیده و در ان سلسله گرفتار امده که (سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست ) و با شوق خطاب به معشوق میگوید اولا تو از ورای این گیسو ظاهری و ثانیا اگر هم بخواهی خودت را بنهان کنی نمیشود چون بوی مشک این مو راز ترا اشکار میکند ( هو الظاهر ).
و خلاصه اینکه سعدی میگوید خدا انچنان اشکار است که قابل انکار نیست و اگر چشم باز نمایی او را همه جا و در هر زمان می بینی ( چشمها را باید شست جور دیگر باید دید ) و اما نکته ای که دوستان در حاشیه مطرح کرده اند که سعدی خود ستایی کرده است باید عرض کنم که عرفا وقتی به مرحاه کمال میرسند که از انها خودی نمانده باشد و فنای در او شده باشند.
بنابراین اگر میبینید حافظ یا سعدی یا نظامی و یا …. چیزی گفته اند که از ان بوی خودستایی می اید در واقع در حال ستایش محبوب خود هستند و میخواهند بگویند در مورد زیبایی و خوش خلقی یار ما بیش از این نمی توان گفت و هر کس هم چیزی بگوید از این چهار چوب بیرون نخواهد بود.
معنی من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را سعدی چیست؟
من هیچ رویی را تا بدین حد ظریف و زیبا ندیده ام و نیز هیچ مویی این قدر دلخواه و دوست داشتنی نیست.
[دلبندی= اسیر کنندگی و پای بندی دل].
شعر من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را اثر کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023