معنی گاراژ داری به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ گاراژ داری در گویش ها و لهجه ها.
معنی گاراژ داری
معنی : گاراژ داشتن، عمل گاراژدار .
گاراژ در فرهنگ فارسی
۱ – عمل و شغل گاراژدار . ۲ – ( اسم ) اجرت نگاهبانی ماشین و وسیل. نقلیه : شبی …. ریال از ما گاراژداری میگیرد .
گاراژ در لغت نامه دهخدا
گاراژداری. ( حامص مرکب ) عمل گاراژدار. گاراژ داشتن. به کار گاراژ پرداختن. رجوع به گاراژ و گاراژدار شود.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه گاراژ داری
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور – من جاده رو برات صاف میکنم
Latest posts by نگین (see all)
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024