معنی کائن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ صئصا در گویش ها و لهجه ها.
فرهنگ فارسی کائن
( اسم ) باشنده موجود حادث جمع : کاینین : [ بدانکه هر چه مقدر است واقع و کاین خواهد بود اضطراب و جزع مفید نباشد ] . ( آثار الوزرائ عقیلی )
موجود شونده
لغت نامه دهخدا کائن
کائن. [ ءِ ] ( ع ص ) موجودشونده. ( از منتخب ) ( غیاث ). موجود. هست.
– کائن بودن ؛ موجود بودن. تکوین شدن.
– کائن شدن ؛ مستقر شدن. استقرار یافتن. استوار شدن.
|| واقع شونده : المقدر کائن. || چند. کایّن. ( منتهی الارب ). مؤلف غیاث آرد: مشتق از کون بالفتح که بمعنی بودن و هست شدن است و کَاءَیّن بفتح کاف و همزه و تشدید تحتانی مکسور و سکون نون و کائن به کسر همزه بر وزن ضامن و کائی بسکون همزه و یای تحتانی مکسور منون و کیئن و کی بفتح کاف و سکون تحتانی و همزه مکسور منون و کاء بفتح کاف و سکون همزه ، این هر پنج الفاظ در حقیقت گویا که یک لفظ است بمعنی کم خبریه و معنی کم خبریه لفظ بسیار باشد چنانکه کم رجل عندی ؛ بسیار مرداند نزدیک من ، پس معنی کائن رجل عندی همین است و احتراز از کم استفهامیه کرده است و معنی کم استفهامیه لفظ چند است چنانچه کم رجلاً عندک ؛ یعنی چند مرداند نزدیک تو. کائن اصل همه است و باقی هرچهار لفظ مذکوره متنوعه شده اند از آن. ( غیاث ) ( آنندراج ).
فرهنگ عمید کائن
موجود، حادث.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه کائن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر قصه رنگ پریده خون سرد نیما یوشی
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
- معنیکائن - دسامبر 18, 2022
- معنی کلمه کابر - دسامبر 18, 2022
- معنی کابانیس - دسامبر 18, 2022