معنی چاخار

معنی چاخار

  • معنی چاخار به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ چاخار در گویش ها و لهجه.

     

    معنی چاخار

    معنی: نام ایالتی در چین


    هم قافیه چاخار

    خار، خوار، مار، تار، کار، عار، غار، غبار، سوار، فرار، خمار، ندار، هوار، قرار، نهار، نوار، بهار، کنار، نثار، دچار.


    چاخار در لغت نامه دهخدا

    چاخار. ( اِخ ) نام ایالتی در چین بمساحت 279 هزار کیلومتر مربع دارای دو میلیون و چهل هزار نفوس. و کرسی آن ( ون چوان ) است.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه چاخار

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    اشعار فروغ فرخزاد
    اشعار نیما یوشیج
    اشعار سهراب سپهری
    پروانه های مصلوب


    چاخار در دانشنامه ویکی پدیا

    چاخار (به ترکی آذربایجانی: Çaxar) با ارتفاع ۱75۰ متر، یکی از قلل رشته کوه قافلانتی در شهرستان میانه است.

    با توجه به قرار گرفتن روستای خالی از سکنه “گئچیلیک” در پای این قله، بعضا این قله با این نام نیز شناخته می‌شود.

    نزدیکی این قله به شهر میانه، دسترسی آسان، ارتفاع مناسب و تنوع مسیرهای صعود از عواملی هستند که این قله را به محبوب‌ترین قله برای صعود کوهنوردان در تمام فصول سال و ایام هفته تبدیل کرده‌اند.

    همه ساله کوهنوردان میانه برای استقبال از سال جدید، جمعه آخر هر سال، به صعود مشترک این قله و گردهمایی در دامنه‌های آن می‌پردازند. این مراسم همه ساله با حضور سنتی نوازان ترک زبان و مشهور از کشور های ترکیه و آذربایجان و ایران همراه بوده و محیطی ادبی و شاد را به ارمغان می آورد.

     

    چاخار در ویکی پدیا

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *