معنی پاچه

معنی پاچه

  • معنی پاچه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ پاچه در گویش ها و لهجه و جستجوی معنی پاچه در دانشنامه عمومی ویکی پدیا.

     

     

    معنی پاچه

    /pACe/

    معنی پاچه: ساق پا، ران.


    مترادف با کلمه پاچه

    پا، قسمت، پایه، بخش، ساق پا، ساق، مرحله، ران.


    معنی پاچه در فرهنگ عمید

    ۱. (زیست شناسی ) پای انسان یا گوسفند از زانو تا کف پا.
    ۲. پای پخته شدۀ گوسفند، بز، یا گاو که لزج و مولد خون است و برای اشخاص کم بنیه، لاغر، و مبتلایان به امراض ریه نافع است.
    ۳. قسمت پایین شلوار.


    معنی پاچه در فرهنگ معین

    (چِ ) (اِمصغ . ) ۱ – ساق پا. ۲ – از زانو تا سر سم پای گوسفند و گاو. ۳ – خوراکی که از دست و پای گوسفند درست کنند. ۴ – یکی از دو لنگة شلوار. ۵ – لبة پایینی شلوار. ، ~ کسی را گرفتن بی جهت کسی را آزار دادن.

    معنی پاچه در فرهنگ فارسی

    ( اسم ) ۱ – پای کوچک پای خرد. ۲ – از زانو تا سر پنج. پاکراع پایچه. ۳ – از زانو تا سر سم پای گوسفند و گاو پاچ. گاو پاچ. گوسفند . ۴ – خوراکی که از پاچه درست کنند . ۵- یکی از دو پای شلوار . ۶- لب. پایینی شلوار . یا پاچ. کسی را گرفتن . بی جهت کسی را آزردن بی مقدمه کسی را مورد عتاب قرار دادن . یا کیک در پاچه ( پاژه ) افکندن.مضطرب و ناراحت کردن کسی را
    پای از زانو تا بسر پنجه کراع.


    معنی پاچه در لغت نامه دهخدا

    پاچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ( از: پا، رِجل + چه ، ادات تصغیر ) پای از زانو تا بسرپنجه. کُراع. پایچه. ( مهذب الاسماء ). || پای خرد :
    زهر دارد در درون در پاچه مار
    گرچه دارد از برون نقش و نگار.
    شیخ بهائی ( نان و حلوا چ سنگی ص 17 )
    || قسمت سفلای پای گوسفند و گاو که از زانو شروع و بسر سُم ختم شود. ساق گوسفند و گاو و مانند آن. ساق : ساق البقر؛ پاچه گاو. ( ریاض الادویة ) :
    بسان پاچه گاوی که از موی
    برون آرد ورا شاگرد رَوّاس.
    سوزنی.
    || طعامی که از پاچه گوسفند سازند :
    بامدادان چو ترید کدک و پاچه زنند
    میبرند از پی آن کله و کیپا در کار.
    بسحاق اطعمه.
    روغنی کز پاچه گرد آورد پیر کله پز
    کفچه کفچه بر ترید شیردان خواهم فشاند.
    بسحاق اطعمه.
    || یکی از دو پای شلوار :
    از پاچه ٔازار من امروز خلق را
    بوی وزارت آید و هستم بزرگوار.
    سوزنی.
    چو نشناسند پا را زآستین هم
    رموز پاچه تنبان چه دانند.
    نظام قاری ( دیوان البسه ).
    || لبه تحتانی شلوار.
    – پاچه کسی را گرفتن ؛ گزیدن سگ و جز آن پاچه کسی را. بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد عتاب یا آزار قرار دادن.
    ترکیب ها:
    – پاچه گیر. پاچه ورمالیده. دست پاچه. کوتاه پاچه. رجوع به این ترکیب ها شود.

    معنی پاچه در واژه نامه بختیاریکا

    دَرِپا؛ زیر دست.

    معنی پاچه در گویش مازنی

    /paachche/ پا – بخش پایینی شلوار ۳پاچه ی شلوار.

    پیشنهاد و نظر شما برای معنی پاچه

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    اشعار نیما یوشیج

    نامه های احمد شاملو

    معنی ا

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *