معنی غادر

معنی غادر چیست؟

  • معنی غادر به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ غادر در گویش ها و لهجه ها.

     


    معنی غادر

    معنی: بی وفا، عهد شکن.

     


    غادر در فرهنگ فارسی

    غدرکننده، خائن، بی وفا، عهدشکن
    ( سم ) غدر کننده بیوفا جمع : غادرین.

     


    غادر در لغت نامه دهخدا

    غادر: [ دِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از غدر، بی وفا، غدار، مرد بی وفا، ( منتهی الارب ). غِدّیر، ( تاج العروس ). غُدَر. و یقال فی شتم الرجل یا غُدَر؛ ای یا غادر. ( اقرب الموارد ). غُدور. ( تاج العروس ). یا مَغدَر و یا مَغدِر و یا ابن مَغدَر؛ ای یا غادر، و هو مما یختص بالنداء شتماً للرجل. ( اقرب الموارد ): و بازنمودند که امیر غادری فراکرد تا برادر ترا از بام بینداخت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 410 ). ندانست که غادر را در ششدره غدر راه خلاص بسته است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 405 ). هر خسیسی رئیسی و هر غادری قادری. ( جهانگشای جوینی ). || ( اِ ) نشان. || بقیه. و به غادر من مرض و غابر؛ ای بقیة. ( تاج العروس ). ج، غادرون، غُدّار، غَدَرَة، ( اقرب الموارد ).

     


    غادر در جدول کلمات

    خائن، بی وفا، عهدشکن.

     


    غادر در فرهنگ عمید

    ۱- غدرکننده، خائن.
    ۲- بی وفا، عهدشکن.

     


    غادر در فرهنگ معین

    (دِ ) [ ع . ] (اِفا. ) بی وفا، خیانتکار.

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه غادر

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعر مسافر سهراب سپهری

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    شعر مردم ای مردم مهدی اخوان ثالث

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *