معنی غابن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ غابن در گویش ها و لهجه ها.
معنی غابن
معنی: سست کار، مغبون کننده، زیان کننده، فریبکار.
غابن در فرهنگ فارسی
خدعه کننده در خرید و فروش، مغبون کننده
سست در کار، زیان کننده.
غابن در لغت نامه دهخدا
[ ب ِ ] ( ع ص ) سست در کار، سست کار، ( آنندراج ) || در تداول فقه، آن که در معامله طرف دیگر را مغبون می کند غبن فلاناً فی البیع و الشراء… خدعه و غلبه فهو غابن و المخدوع مغبون، و غبن فلاناً: نقصه فی الثمن او غیره فهو غابن و ذاک مغبون. ( اقرب الموارد ). زیان کننده. ( دهار ).
غابن در فرهنگ عمید
۱- خدعه کننده در خرید و فروش، مغبون کننده.
۲- کسی که در کار سستی کند، سست کار.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه غابن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر مردم ای مردم مهدی اخوان ثالث
Latest posts by تینا (see all)
- خطی مجهول دیدم در مدینه – ۷۸ - ژوئن 7, 2023
- نه معن زائده دانم نه حاتم طائی – ۷۷ - می 16, 2023
- خطی مجهول دیدم در مدینه – ۷۸ - می 16, 2023