معنی غابط

معنی غابط چیست؟

  • معنی غابط به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ غابط در گویش ها و لهجه ها.

     


    معنی غابط

    معنی: آرزومند

     


    غابط در فرهنگ فارسی

    نعت فاعلی از غبطه . آرزومند بحال کسی بی زوال آن از روی یا نیکو حال.

     


    غابط در لغت نامه دهخدا

    [ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از غبطة. آرزومند به حال کسی بی زوال آن از وی. رشک برنده. ( منتهی الارب ). ج ، غُبُط. ( منتهی الارب ). و در اقرب الموارد آرد: الغابط؛ الحاسد و الذی یتمنی نعمة علی ان لا تتحول عن صاحبها فان تمنی عین ماله و نعمته فهو الحسد. ج ، غُبَّط. || خوشحال. نیکوحال. ( المنجد ). || آزماینده گوسفند که فربه است یا نه : کغابط الکلب یبغی الطرق فی الذنب. ( تاج العروس ).

     


    غابط در فرهنگ عمید

    غبطه برنده، رشک برنده، آرزومند به حال کسی بی آنکه زوال نعمت او را بخواهد.

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه غابط

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعر مسافر سهراب سپهری

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    شعر مردم ای مردم مهدی اخوان ثالث

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *