معنی زادگی

معنی زادگی

  • معنی زادگی به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ زادگی در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی زادگی

    معنی: ولادت.

     


    زادگی در فرهنگ  فارسی

    زاییده ،ولادت ،تولد.

     


    زادگی در لغت نامه دهخدا

    زادگی. [ دَ / دِ ] ( حامص )حالت و کیفیت زاده ( زاییده ). زاییدگی. ولادت. تولد. و در ترکیبات آید چون : مردم زادگی. کیان زادگی. آقازادگی ، حرام زادگی. حلال زادگی. رجوع به این ترکیبات و زادو زادن شود. || مخفف آزادگی :
    آنکه در بستان و باغ زادگی و آزادگیست
    سوسن آزاده و آزاده سرو سرفراز.

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی زادگی

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید،پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر دو ساعت دیواری پوریا پلیکان

    شعر فتح باغ فروغ فرخزاد

    شعر همه شب نیما یوشیج

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *