معنی زادگاه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ زادگاه در گویش ها و لهجه ها.
معنی زادگاه
تلفظ:/zAdgAh/
معنی: زادبوم، مسقطالراس، مولد، میهن، وطن،حد، اصل، منشاء، زادگاه، منبع، منطقه قدرت یا درک.
زادگاه در فرهنگ فارسی
جای زاییده شدن، محل تولد، مولد، میهن، زادنگاه
مولد وطن.
زادگاه در فرهنگ عمید
جای زاییده شدن، محل تولد، مولد، وطن، میهن، زادنگاه.
زادگاه در لغت نامه دهخدا
زادگاه.( اِ مرکب ) مولد. وطن. محل تولد. رجوع به زاد شود.
زادگاه در جدول کلمات
سرزمین.
زادگاه در فرهنگ معین
(اِمر. ) محل تولد، وطن ، میهن .
پیشنهاد و نظر شما برای معنی زادگاه
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید،پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023