معنی زئبق المقتول به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ زئبق المقتول در گویش ها و لهجه ها.
معنی زئبق المقتول
جیوه کشته.
معنی زئبق المقتول در لغت نامه دهخدا
زئبق المقتول. [ زِءْ ب َ قُل ْ م َ ] ( ع اِ مرکب ) ( الَ… ) جیوه کشته. تراب الزئبق ، و هو ان یسحق الزئبق مع بعض الادویة الترابیة بالخل حتی تغیب عیونه ، موت الزئبق هو ان یحسق حتی تغیب عیونه. ( از دزی ج 1 ص 576 و 577 ). رجوع به مفردات ابن البیطار شود.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی زئبق المقتول
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر به راه می افتد پوریا پلیکان
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023