معنی داحض به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ داحض در گویش ها و لهجه ها.
معنی داحض
معنی : لغزنده و دور شونده ، باطل.
داحض در لغت نامه دهخدا
داحض. [ ح ِ ] ( ع ص ) لغزنده و دور شونده. ( غیاث ). || باطل. ( غیاث ) :
مری اش آنکه حلو و حامض است
حجت ایشان بر حق داحض است.
مری اش آنکه حلو و حامض است
حجت ایشان بر حق داحض است.
مولوی.
داحض در فرهنگ عمید
باطل.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی داحض
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تحلیل شعر ققنوس نیما یوشیج با نگرشی به اندیشه های گاستون باشلار
بررسی نمادهای استبداد و خفقان در اشعار نیما یوشیج
شعر بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست حافظ _ غزل 38
دانلود آهنگ فراموش کن حمید هیراد + پخش آنلاین
Latest posts by غزل حمیداوی (see all)
- 80 – نکیسا بر طریقی کان صنم خواست – غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین - جولای 17, 2023
- 79 – همان صاحب سخن پیر کهن سال – پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو - جولای 17, 2023
- 78 – شباهنگام کاهوی ختن گرد – بازگشتن خسرو از قصر شیرین - جولای 17, 2023