معنی خائیده چیست؟

معنی خائیده چیست؟

  • معنی خائیده به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ خائیده در گویش ها و لهجه ها.


    معنی خائیده

    مترادف: اانچه جویده و به دندان نرم شده.


    خائیده در لغت نامه دهخدا

    خائیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) جاویده و بدندان نرم شده. ( آنندراج ) ( انجمن آراء )( نظام ). آنچه بدندان خرد شده باشد. مُضاغَه ؛ آنچه خائیده خورده شود. خُضامه. ( منتهی الارب ) :
    خائیده دهان جهانم چو نیشکر
    ای کاش نیشکر نیمی من کبستمی.
    خاقانی.
    اول از عودم خائیده دندان کسان
    آخر از سوخته عالم دندان خایم.
    خاقانی.
    جان تراشیده بمنقار گل
    فکرت خائیده به دندان دل.
    نظامی.
    نشد در کار او مدهوش و حیران
    سر انگشت خائیده بدندان.
    عماد فقیه.
    || بدندان رسیده. بکار افتاده : عایشه… گفت یا رسول اﷲ مسواکی خواهی ، گفت خواهم و اندر جامه خانه عایشه مسواکی بود ناخائیده بگرفت و سخت بود بخائید تا نرم شد واو را بداد. او مسواک بدندان بکرد و بر دندان نیرو بکرد عایشه گفت نیرو سخت مکن که دندان افکار کنی. ( ترجمه طبری بلعمی ).


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه خائیده

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید .


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نگویید دستان ما خالی است

    شعر مسافر سهراب سپهری

    اشعار احمد شاملو


     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    Sara

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *