معنی جا دادن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جا دادن در گویش ها و لهجه
معنی جا دادن
جایگزینی، اتصال.
معنی جا دادن در فرهنگ فارسی
( مصدر )۱- نهادن چیزیرا در جایی هشتن . ۲- نصب کردن .
معنی جا دادن در لغت نامه دهخدا
جا دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) نهادن چیزی را در جائی. هشتن. مقام دادن. وضع کردن. نصب کردن. منصوب کردن.
فارسی به انگلیسی
accommodate, house
فارسی به عربی
استلم , اسکن , اندماج , غرفة , مقعد , ملحق
مازق , مساهم , منزل.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جا دادن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
Latest posts by sahar (see all)
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023