معنی جاسی به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاسی در گویش ها و لهجه ها.
معنی جاسی
اشعث بن زید.
جاسی در فرهنگ فارسی
اشعث بن زید.
جاسی در لغت نامه دهخدا
جاسی. ( ع ص ) نعت فاعلی از جَسْوْ سخت. || درشت. ( منتهی الارب ). || طحال جاسی ، سپرز صلب : و اذا ضمد بورقة الورم السوداوی الجاسی سکنه ولیّنه. ( مفردات ابن البیطار ). فاما الیمانی فانه شبیه فی عظمه بالعفصة اسود حفیف یحمل فی داخله حجراً جاسیاً. ( مفردات ابن بیطار ص 52 ).
جاسی. ( ص نسبی ) منسوب به بنی جاس است. ( الانساب سمعانی ).
جاسی. ( اِخ ) اشعث بن زیدبن مسیب بن یزیدبن حمزه. مکنی به ابوالعجاج و مشهور به جاسی است. ابن ماکولاگوید: وی شاعری از بنی جاس باشد. ( الانساب سمعانی ).
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جاسی
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر برای روزنبرگ ها هوشنگ ابتهاج
17 جمله معروف محاکمه فرانتس کافکا – تکه کتاب
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023