معنی جاسک

معنی جاسک

  • معنی جاسک به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاسک در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی جاسک

    تلفظ: /jAsk/

    طائفه ای از طوائف ناحیه مکران.


    جاسک در فرهنگ فارسی

     

    ۱ – بخشی از شهرستان بندرعباس در جنوب شرقی آن شهرستان . ۲ – مرکز بخش مزبور نیز بهمین نام است و در ۳ کیلو متری جنوب شرقی بندرعباس کنار دریای عمان واقع و گرمسیر است و دارای ۳۱۱۵ تن سکنه میباشد . آب آن از چاه است .
    بندری در شهرستان بندرعباس.


    جاسک در لغت نامه دهخدا

     

    جاسک. ( اِخ ) طائفه ای از طوائف ناحیه مکران که شامل هزار خانوار است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 101 ).
    جاسک. ( اِخ ) بندری مرکز بخش جاسک شهرستان بندرعباس است. در 300 هزارگزی جنوب خاوری بندرعباس کنار دریای عمان واقع است و آن در ساحل و گرمسیر است. سکنه آن 3115 تن و آب آن از چاه است. پست و تلگراف و پادگان نظامی و گروهان ژاندارمری و گمرک و گارد مسلح و بخشداری و دادگاه و کلانتری و دبستان و چند باب دکان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
    جاسک. ( اِخ ) نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان بندرعباس و واقع در جنوب خاوری آن شهرستان است. حدود آن بشرح زیر است : از شمال به بخش کهنوج و ازخاور به شهرستان چاه بهار و از جنوب و باختر به دریای عمان محدود است. قسمت جنوب و باختر بخش ساحل شن زارو نواحی شمالی آن کوهستانی است. هوای آن گرم و مرطوب است. مهمترین رودخانه بخش رودخانه چگین است که از کوههای بشاگرد سرچشمه گرفته به دریای عمان منتهی میشود. این بخش از دو دهستان بشرح زیر تشکیل شده است :1- دهستان گابریک که از 21 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2950 تن میباشد. 2- دهستان حومه جاسک از 32 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 8500 تن میباشد. جمع قراء بخش 53 و جمعیت آن 11450 تن است. مرکز بخش بندر جاسک نو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). و صاحب معجم البلدان آرد: جاسک جزیره بزرگی است مابین عمان و جزیره کیس ( مقصود جزیره کیش ) از جاسک تا جزیره کیس سه روز راه است. این جزیره دارای اراضی مزروعه و سکنه. و عساکر پادشاه کیس در آنجا ساخلو هستند. سکنه جاسک قوی جثه و رشید و بحری میباشند و کمال مهارت و لیاقت و استادی در فن کشتیرانی و عمل کشتی سازی دارند و شنیدم که در ازمنه سالفه بعضی سفاین که برای سلطان هند کنیزان جوان حمل کرده بودند بجهت توقف موقتی در جزیره جاسک لنگر انداخته و آن جواری بداخله جزیره بگردش رفتند طائفه اجنه با آنها جمع شدند و سکنه حالیه جزیره از جن بعمل آمدند و منشاء اختراع این قصه و افسانه این است که چون اهالی جاسک قوی بنیه و پرطاقت از برای هرنوع زحمت و کار هستندبه این مناسبت این نسبت را به آنها میدهند. ( معجم البلدان بنقل از مرآت البلدان ج 4 ص 71 ). و صاحب مرآت البلدان آرد: جاسک اسم دماغه و اسم شهری است در انتهای جنوبی کرمان در ساحل بحر هند و سپس مطالب فوق را از معجم البلدان نقل میکند. ( مرآت البلدان ج 4 ص 71 ).


    فارسی به انگلیسی

     

    jask


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جاسک

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر برای روزنبرگ ها هوشنگ ابتهاج

    شعر زندگی نامه هوشنگ ابتهاج

    شعر سئوگیلی

    17 جمله معروف محاکمه فرانتس کافکا – تکه کتاب

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *