معنی جاسوس فلک به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاسوس فلک در گویش ها و لهجه ها.

معنی جاسوس فلک

  • معنی جاسوس فلک به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاسوس فلک در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی جاسوس فلک

     

    کنایه از منجم.


    جاسوس فلک در فرهنگ فارسی

     

    جاسوس اختران.


    جاسوس فلک در لغت نامه دهخدا

     

    جاسوس فلک. [ س ِ ف َ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جاسوس اختران. ظاهراً کنایه از منجم است : امیر اشارت کرد سوی حاجب بلکاتکین تا خواجه را به جامه خانه برد… خواجه [احمدبن حسن میمندی ] برخاست و بجامه خانه رفت و تا نزدیک چاشتگاه همی ماند که طالعی نهاده بود جاسوس فلک خلعتی پوشیدن را. ( تاریخ بیهقی ص 150 ).
    جاسوس فلک. [ س ِ ف َ ل َ] ( اِخ ) علی بن محمد ویشجردی. رجوع به علی… شود.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جاسوس فلک

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر برای روزنبرگ ها هوشنگ ابتهاج

    شعر زندگی نامه هوشنگ ابتهاج

    شعر سئوگیلی

    17 جمله معروف محاکمه فرانتس کافکا – تکه کتاب

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *