معنی جاری کردن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاری کردن در گویش ها و لهجه ها.
معنی جاری کردن
روانیدن.
جاری کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) روان ساختن معمولداشتن متداولکردن .
جاری کردن در لغت نامه دهخدا
جاری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) روان ساختن. || معمول داشتن. متداول کردن. راندن.
جاری کردن در جدول کلمات
ریختن.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جاری کردن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر میدمد صبح و کله بست سحاب حافظ – غزل 13
Latest posts by sahar (see all)
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023