معنی جائع

معنی جائع

  • معنی جائع به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جائع در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جائع

     

    گرسنه.


    معنی جائع در فرهنگ فارسی

     

    ( صفت اسم ) گرسنه . جمع جایمین ( جائمین ).


    معنی جائع در لغت نامه دهخدا

     

    جائع. [ ءِ ] ( ع ص ) از: جوع. گرسنه. ( منتهی الارب ).


    جدول کلمات

     

    گرسنه.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جائع

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر در دکان عدلتان معصومه شفیعی

    شعر آیریلیق بهزاد بیات فرد

    شعر پرنده ای در لوله ی تانک پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *