قبله-ابدال-قله-سبلان-دان-خاقانی

قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان – ۴۹

  • قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان خاقانی – قطعه ۴۹

     

     

    قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان

    کو ز شرف کعبه‌وار قطب کمال است

     

    کعبه بود سبزپوش او ز چه پوشد

    جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است

     

    در خبری خوانده‌ام فضیلت آن را

    خاست مرا آرزوش قرب سه سال است

     

    رفتم تا بر سرش نثار کنم جان

    کوست عروسی که امهات جبال است

     

    چادر بر سر کشید تا بن دامن

    یعنی بکرم من این چه لاف محال است

     

    مقعد چندین هزار ساله عجوزی

    بکر کجا ماند این چه نادره حال است

     

    موسی و خضر آمده به صومعهٔ او

    صومعه دارد مگر فقیر مثال است

     

    هست همانا بزرگ بینی آن زال

    چادر از آن عیب پوش بینی زال است

     

    گفتم چادر ز روی باز نگیری

    بکر نه‌ای شرم داشتن چه خصال است

     

    از پس بکران غیب چادر غیرت

    بفکن خاقانیا که بر تو حلال است

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی وزن شعر: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور) قالب شعر: قطعه

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

     

     

    قطعه قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان اثر کیست؟

    این قطعه اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *