شکوفه های سال های دور

شکوفه های سال های دور

  • شکوفه های سال های دور

     

    فکرش را نمی‌کردم ستاره ها را در خاک کنند
    کاش در آسمان دفنتان می‌کردند
    که زمین از شب پر ستاره تر است
    و ما را هرچه بیش‌تر از ریشه قطع می‌کنند سبز تر می‌شویم
    و هرچه بیش‌تر بال هایمان را بکنند، بلند تر اوج می‌گیریم.
    این خون ها که از تن آرزو ها می‌بارند در زمین حل نمی‌شوند
    این خون ها در شهر راه می‌روند
    غذا می‌خورند، می‌خوابند و کتاب می‌خوانند
    و به هر که می‌رسند می‌گویند:” بهار از دستان سرد ما آرام آرام جوانه می‌زند.”
    این خون ها که از تن آرزو ها سبز می‌شوند
    شاید روزی درخت شدند
    یا آتشی که هما پروازش را بر سر آن جشن می‌گیرد
    و انعکاس فریادی را که سروده بود باز می‌گیرد.

    سال های دور وقتی جنگل حکم اعدام درخت را نمی‌دهد
    و گل از خیانت باغبان نمی‌میرد
    در این خیابان ها مردمانی گذر خواهند کرد
    مردمانی که دیگر از اغتشاش تفنگ نمی‌ترسند
    زیرا که تفنگ مرده است.
    مردمانی که با زنجیر بیگانه اند
    و کنار هر درختی می‌‌ایستند
    خانه یک هما ست که فریاد می‌زند:”
    ما شکوفه داده‌ایم ”

    #‌‌‌ زن_زندگی_آزادی

    پینوشت: هما دارابی پزشک کودکان و استاد دانشگاه بود که در سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خودش را به آتش کشید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    نازنین رستمی
    Latest posts by نازنین رستمی (see all)

    1 دیدگاه برای “شکوفه های سال های دور

    1. sedighe 1346 گفته:

      دخترِ زیبایِ شهر عشق: خوش ،پرواز کن، آرزو های زیادی داری کم کمک بزرگ میشوی، درد و شادی را میچشی، خوش گذرانی میکنی، گریه میکنی، میخندی، ولی نترس جان دلم، زندگی کن.
      کمی زندگی کن!،، برقص،، دنیا برای آرزوهای تو آماده است،
      #ص_ج

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *