دانلود دکلمه صوتی شعر یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود سعدی – غزل 261 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. کاو را به سر کشته هجران گذری بود. آن دوست که ما را به ارادت نظری هست.
شعر یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود – غزل 261 – سعدی
یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کاو را به سر کشته هجران گذری بود
آن دوست که ما را به ارادت نظری هست
با او مگر او را به عنایت نظری بود
من بعد حکایت نکنم تلخی هجران
کان میوه که از صبر برآمد شکری بود
رویی نتوان گفت که حسنش به چه ماند
گویی که در آن نیم شب از روز دری بود
گویم قمری بود کس از من نپسندد
باغی که به هر شاخ درختش قمری بود
آن دم که خبر بودم از او تا تو نگویی
کز خویشتن و هر که جهانم خبری بود
در عالم وصفش به جهانی برسیدم
کاندر نظرم هر دو جهان مختصری بود
من بودم و او نی قلم اندر سر من کش
با او نتوان گفت وجود دگری بود
با غمزه خوبان که چو شمشیر کشیدهست
در صبر بدیدم که نه محکم سپری بود
سعدی نتوانی که دگر دیده بدوزی
کان دل بربودند که صبرش قدری بود
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود سعدی است. این قطعهها توسط محسن لیلهکوهی، سعیده تهرانینسب و حمیدرضا محمدی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
ای صبا گر رهت افتاد بر آن گوشه بام
عمرم همه ناکام شد از بیکاری – ۳۲۴
جهان جوان شد و عمر دوباره باز آورد
دیدگاه کاربران دربارهی غزل یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود سعدی
ناشناس میگوید:
بیت دوم اینگونه خوانده میشود:
آن دوست که ما را به ارادت نظری هست با او،مگر او را به عنایت نظری بود
مگر او را به عنایت نطری بود:که شاید(به امید آنکه) از روی مهربانی نگاهی نماید:
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
یا به زبان امروزی (تو نگو اینجوری بود ولی من نمیدانستم)
من نمیدانستم ولی تو نگو او با من مهربان بود.
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش.
سعید میگوید:
دربارهی معشوق غزل های سعدی همیشه در بین محققین و مفسرینِ اشعارش بحث و اختلاف نظر وجود داشته ، عدهای بر این باورند که معشوق شعر سعدی زمینی است و عده ای دیگر معشوق غزلیاتش را فرا زمینی (الهی) میپندارند ،
اما آنچه که مسلم است ارادت عجیب سعدی به این معشوق است ، تا آنجا که با وجود او دیگر مجالی برای دیدن خودش نمییابد ، او در یک بیت این ارادت را چنین به تصویر میکشد:
«من بودم و او ، نی قلم اندر سرِ من کش!!!
با او نتوان گفت ، وجود دگری بود … »
ابتدا میگوید که من و معشوقم با هم در یک جا بودیم اما بلافاصله گفتهی خود را تکذیب میکند و میگوید: نه ، اشتباه کردم ، من نبودم ، من را با قلم خط بزن ، فقط او بود ، راستش را بخواهی جایی که او باشد دیگر منی وجود نخواهد داشت ، او بود و تنها او….
شعر یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023