شعر گور شب هوشنگ ابتهاج

شب آمد و چیره شد سیاهی – گور شب

  • شب آمد و چیره شد سیاهی – شعر گور شب هوشنگ ابتهاج

     

    شب آمد و چیره شد سیاهی
    آرام گرفت مرغ و ماهی
    تنها منم اشک بار و بیدار
    ای شب تو زجان ِ من چه خواهی !

    بشکیب و منال ای شباهنگ
    انده مفزا بر این دل ِ تنگ
    بگذار به درد ِ خود بگریم
    در خون ِ دلم فرو مزن چنگ

    ای ماه متاب بر من امشب
    آتش به دلم میفکن امشب
    چشمک مزن ای ستاره ، خاموش
    خونم مفشان به دامن امشب

    ای باد به کوی من چه پویی
    آزار ِ دل ِ مرا چه جویی
    زان دختر ِ شوخ چشم ِ طناز
    با من سخنی دگر نگویی !

    نزدیک میا ، خیال ِ او ، دور !
    دور از من ِ دردمند ِ مهجور !
    بگریز ازین شکسته ی درد
    بگذار مرا درین شب ِ گور !

    آه ای شب ِ تب گرغته پیش آی
    و آغوش ِ سیاه ِ خویش بگشای
    بفشار مرا به سینه ، بفشار
    بربای مرا ز خویش ، بربای

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آئورت

    (ئُ) [ فر. ] (اِ.) سرخرگ بزرگی که به بطن چپ قلب متصل است و خون تصفیه شده را به تمام بدن می‌رساند، بزرگ سرخرگ. (فره)

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر تاسیان

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    شب آمد و چیره شد سیاهی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شب آمد و چیره شد سیاهی آرام گرفت مرغ و ماهی تنها منم اشک بار و بیدار ای شب تو زجان ِ من چه خواهی ! بشکیب و منال ای شباهنگ انده مفزا بر این دل ِ تنگ بگذار به درد ِ خود بگریم در خون ِ دلم فرو مزن چنگ» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «آه ای شب ِ تب گرغته پیش آی و آغوش ِ سیاه ِ خویش بگشای بفشار مرا به سینه ، بفشار بربای مرا ز خویش ، بربای» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر شب گور هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شب گور هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *