گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت

گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت

  • شعر گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت _ ملک الشعرا بهار 

    در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید

     

    گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت

    که کیی تو که به رخ بسته‌ای از حیله نقاب

     

    غیرت از جنس تو برخیزد اگر برخیزد

    سنبل از شوره‌، می از سرکه و ماهی ز سراب

     

    تیر در چشم تو چونان که به چشم تو مژه

    تیز بر ریش تو چونان که به‌ ریش تو گلاب

     

    پنجه‌ات باد قلم تا که به‌ دست تو قلم

    در پیت باد بلا تا که به پیش تو کتاب

     

    کشور از جنس کثیف تو چو جنس تو کثیف

    وطن از فکر خراب تو چو فکر تو خراب

     

    خبث‌، پنهان به ضمیر تو چو آتش به حجر

    فحش‌، پیدا ز کلام تو چو باران ز سحاب

     

    تو و ناهید پدر سوخته چون عود و سلیم

    نر و ماده بهم افتاده چو در کوی کلاب

     

    نامهٔ تو ببرت چون ببر مرده کفن

    خامهٔ او به کفش چون به کف قحبه خضاب

     

    تو هجا گویی و ناهید ز تو نقل کند

    نیک بنگر به‌ چه ماند عمل آن دو جناب

     

    چون یکی خر که بره پشگلکی اندازد

    پس جعل نقل کند پشگل او را به‌ شتاب

     

    تو چو بوجهلی وناهید چو حمال حطب

    ای سر و گردنتان درخور شمشیر و طناب

     

    ای سیه نامهٔ ناهید و طرفدار …

    آلت آلت بدخواه وطن در هر باب

     

    ورق سرخ و سیاه تو بود کهنهٔ حیض

    یا رخ فاحشه ی پیرکه مالد سرخاب

     

    شغل کناسی و قصابی با هم نسزد

    ای اجانب راکناس و وطن را قصاب

     

    زر ز «‌هاوارد» بگیری و دهی فحش به‌خلق

    زبر آوار بمانی تو و یا لیت تراب

     

    ز انگلستان مستان پول و ضیا را مستای

    گول «‌نرمان‌» مخور و سوی خیانت مشتاب

     

    زان که او خاک وطن را به اجانب دادست

    بگرفته زر و امروز بترسد ز حساب

     

    بهر مشروطه یکی … تراشیده ز سنگ

    مالشش داده و شق کرده به‌ دست اصحاب

     

    باش تا روز به شب نامده آن‌…

    تا حجامتگه تو بر درد از یک شپشاب

     

    قدر مشروطه ندانستی و غافل که خدای

    کافر نعمت را وعده نمودست عذاب

     

    برشکن شاخهٔ‌ آزادی و چون گاو بخور

    برفکن ریشهٔ مشروطه و چون‌ خرس به‌ خواب

     

    می‌شود زور ز شومی ضیا روز تو شب

    می‌شود زود ز بیداد رضا قلب تو آب

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت که کیی تو که به رخ بسته‌ای از حیله نقاب غیرت از جنس تو برخیزد اگر برخیزد سنبل از شوره‌، می از سرکه و ماهی ز سراب» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «برشکن شاخهٔ‌ آزادی و چون گاو بخور برفکن ریشهٔ مشروطه و چون‌ خرس به‌ خواب می‌شود زور ز شومی ضیا روز تو شب می‌شود زود ز بیداد رضا قلب تو آب» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *