دانلود دکلمه صوتی شعر کهن شود همه کس را به روزگار ارادت سعدی – غزل 33 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت.
شعر کهن شود همه کس را به روزگار ارادت – غزل 33 – سعدی
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد
که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
گرم به گوشه چشمی شکستهوار ببینی
فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت
بیایمت که ببینم کدام زهره و یارا
روم که بیتو نشینم کدام صبر و جلادت
مرا هر آینه روزی تمام کشته ببینی
گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت
اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند
زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر کهن شود همه کس را به روزگار ارادت سعدی است. این قطعهها توسط حمیدرضا محمدی، محسن لیلهکوهی، سعیده تهرانینسب، سهیل قاسمی و پری ساتکنی عندلیب خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
ییلاق
(یِ) [ تر. ] (اِ.)
۱- کوهپایه، جای سردسیر.
۲- اقامتگاه تابستانی، جای خوش آب و هوا.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
شعر ما را همه شب نمیبرد خواب سعدی – غزل 26
شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2
معنی کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت
خواست و میل هر کس در اثر مرور زمان کهنه می شود و از آن کاسته می گردد. به جز ارادت من که همان عشق آغازین است و بیشتر از آنچه در ابتدا بود.
[ارادت= دوستی از روی اخلاص و توجه خاص].
معنی گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت
اگر اجازۀ پذیرش به درگات را نیابم و بر آستانۀ ستایش و عبادت تو جان نبازم. به کجا می توانم بروم؟
[جواز= اجازه، پروانه / قبول= پذیرفتن / که= اگر (لغت نامه)].
معنی مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت
من در روزِ قیامت مشمول محاسبه نخواهم بود، زیرا دیدن جدایی تو مثلِ مرگ سخت و دشوار و وصالِ تو همانند بازگشت به هستی و تولّدی دوباره است . یعنی مرگ و معاد عاشق هجران و وصال دوست است.
[مگر= قید تأکید به معنی همانا، به تحقیق / هجر= دوری و فراق / وصل= پیوند با محبوب، وصال / موت= مردن، مرگ / اعادت= بازگشتن و دوباره زنده شدن].
معنی شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
شنیدم که به حالِ ناتوانان و التفاتی داری، از این روی، بیمار شدم و دلم خوش است که برای بیمار پرسی بر سرِ بالینم خواهی آمد. [ نظر= توجّه، عنایت / عیادت= رفتن به احوالپرسی بیمار، ملاقات کردن].
معنی گرم به گوشه چشمی شکستهوار ببینی
گرم به گوشه چشمی شکستهوار ببینی فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت
اگر به گوشۀ چشمی بر منِ شکستۀ ناتوان نظری بیفکنی، از لحاظِ بزرگی و عظمت مثلِ فلک و از نظر سعادت و پیروز بخشی همانند مشتری که سعد فلک خواهم شد.
[شکسته وار= درمانده و ضعیف / مشتری= برجیس و اورمزد که بزرگترین سیارۀ منظومۀ شمسی است و در فلک ششم واقع است و سعد اکبر می باشد (فرهنگ اصطلاحات نجومی) / به گوشۀ چشم دیدن= کنایه از توجه و عنایت کردن].
معنی بیایمت که ببینم کدام زهره و یارا
بیایمت که ببینم کدام زهره و یارا روم که بیتو نشینم کدام صبر و جلادت
برای دیدارت بیایم؟ با کدام دل و جرأت و توانایی؟ بروم و دور از تو در گوشه ای تنها بنشینم؟ با کدام توانایی و شکیبایی؟
[زَهره= جرأت / یارا= توان / جلادت= دلبری و شجاعت، قدرت].
معنی مرا هر آینه روزی تمام کشته ببینی
مرا هر آینه روزی تمام کشته ببینی گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت
قطعاََ روزی فرا می رسد که از من چیزی به جز کشتۀ عشق باقی نمانده است امّا در همان حال می بینی که با دستان دوستی و ارادت، دامن قاتلِ خویش را گرفته ام.
[هر آینه= بی شک، به درستی / تمام= کامل و درست].
معنی اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند
اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت
اگر پس از مرگ، جنازۀ سعدی را به کوی یار آورند، شاهدان خواهند گفت: آفرین بر سعدی که چه نیکو زیست و به دلیل شهادت در راهِ دوست چه سعادت مندانه رفت. [زهی= آفرین، خوشا].
دیدگاه کاربران دربارهی غزل کهن شود همه کس را به روزگار ارادت سعدی
احمد رهام میگوید:
در مصراع دوم یکی از خصوصیات کلام سعدی، بارز و هویداست و آن استفاده از ساختار نحوی استثنا در جمله است،
کهن شود هم کس را به روز گار ارادت، مگر مرا یعنی به جز من که ارادتم کهنه نمی شود زیرا همان عشق قدیمی و کهن یا اول است و همین برایم کافی است( بقول امروزی برای سرم زیاد است، کفایت میکند).
عبداله گراشی میگوید:
این شعر و شعرهای مشابه این یعنی اشعاری که به لحاظ وزن عروضی بر وزن این شعر باشند مختص گوشه کرشمه در دستگاه شور هستند لذا به نوازندگان سازهای ایرانی توصیه می شود هر گاه بخواهند بر قطعه ای در دستگاه شور در گوشه کرشمه آهنگ گذاری کنند از این وزن(مفاعلن فعلاتن،مفاعلن فعلاتن استفاده کنند) همچنانکه محمود کریمی استاد بی نظیر آواز ایران هم از این شعر سعدی برای بیان گوشه کرشمه استفاده نموده است. (روحش شاد)
معنی غزل کهن شود همه کس را به روزگار ارادت سعدی چیست؟
خواست و میل هر کس در اثر مرور زمان کهنه می شود و از آن کاسته می گردد. به جز ارادت من که همان عشق آغازین است و بیشتر از آنچه در ابتدا بود.
[ارادت= دوستی از روی اخلاص و توجه خاص].
شعر کهن شود همه کس را به روزگار ارادت اثر کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023