چون گوهر سرخ صبحگاهی

7 – شعر چون گوهر سرخ صبحگاهی – سپردن فرزند خویش به فرزند

  • شعر چون گوهر سرخ صبحگاهی نظامی – لیلی و مجنون 7

     

    چون گوهر سرخ صبحگاهی

    بنمود سپیدی از سیاهی

     

    آن گوهر کان گشاده من

    پشت من و پشت زاده من

     

    گوهر به کلاه کان برافشاند

    وز گوهر کان شه سخن راند

     

    کاین بیکس را به عقد و پیوند

    درکش به پناه آن خداوند

     

    بسپار مرا به عهدش امروز

    کو نو قلم است و من نوآموز

     

    تا چون کرمش کمال گیرد

    اندرز ترا به فال گیرد

     

    کان تخت نشین که اوج سایست

    خرد است ولی بزرگ رایست

     

    سیاره آسمان ملک است

    جسم ملک است و جان ملک است

     

    آن یوسف هفت بزم و نه مهد

    هم والی عهد و هم ولیعهد

     

    نومجلس و نو نشاط و نومهر

    در صدف ملک منوچهر

     

    فخر دو جهان به سر بلندی

    مغز ملکان به هوش‌مندی

     

    میراث‌ستان ماه و خورشید

    منصوبه گشای بیم و امید

     

    نور بصر بزرگواران

    محراب نماز تاجداران

     

    پیرایهٔ تخت و مفخر تاج

    کاقبال به روی اوست محتاج

     

    ای از شرف تو شاهزاده

    چشم ملک اختسان گشاده

     

    ممزوج دو مملکت به شاهی

    چون سیب دو رنگ صبحگاهی

     

    یک تخم به خسروی نشانده

    از تخمه کیقباد مانده

     

    در مرکز خط هفت پرگار

    یک نقطه نو نشسته بر گار

     

    ایزد به خودت پناه دارد

    وز چشم بدت نگاه دارد

     

    دارم به خدا امیدواری

    کز غایت ذهن و هوشیاری

     

    آنجات رساند از عنایت

    کماده شوی بهر کفایت

     

    هم نامه خسروان بخوانی

    هم گفته بخردان بدانی

     

    این گنج نهفته را درین درج

    بینی چو مه دو هفته در برج

     

    دانی که چنین عروس مهدی

    ناید ز قران هیچ عهدی

     

    گر در پدرش نظر نیاری

    تیمار برادرش بداری

     

    از راه نوازش تمامش

    رسمی ابدی کنی به نامش

     

    تا حاجتمند کس نباشد

    سر پیش و نظر ز پس نباشد

     

    این گفتم و قصه گشت کوتاه

    اقبال تو باد و دولت شاه

     

    آن چشم گشاده باد از این نور

    وین سرو مباد ازان چمن دور

     

    روی تو به شاه پشت بسته

    پشت و دل دشمنان شکسته

     

    زنده به تو شاه جاودانی

    چون خضر به آب زندگانی

     

    اجرام سپهر اوج منظر

    افروخته باد از این دو پیکر

     

     سپردن فرزند خویش به فرزند شروانشاه لیلی و مجنون نظامی گنجوی

    لازم به ذکر است که نام این بخش از منظومه‌ی لیلی و مجنون «سپردن فرزند خویش به فرزند شروانشاه» است.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    نظامی گنجوی لیلی و مجنون قالب: مثنوی وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    دیدگاه کاربران درباره شعرچون گوهر سرخ صبحگاهی نظامی

    شکوه میگوید :

    خوانده ام که نظامی لیلی و مجنون را به خواسته اختسان به نظم درآورده است.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    دانلود آهنگ گوشی فرزاد فرزین + پخش آنلاین

    شعر شاید ورا بریتین

    معنی غاپ چیست؟

    حماسه ی نو در شعر احمد شاملو

     

    شعر چون گوهر سرخ صبحگاهی اثر کیست؟

    این شعر اثر نظامی است.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»