چه-روی-است-آن-که-پیش-کاروان-است

چه روی است آن که پیش کاروان است – 81

  • دانلود دکلمه صوتی شعر چه روی است آن که پیش کاروان است سعدی – غزل 81 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. مگر شمعی به دست ساروان است. سلیمان است گویی در عماری.

     

     

    شعر چه روی است آن که پیش کاروان است – غزل 81 – سعدی

     

    چه روی است آن که پیش کاروان است

    مگر شمعی به دست ساروان است

     

    سلیمان است گویی در عماری

    که بر باد صبا تختش روان است

     

    جمال ماه پیکر بر بلندی

    بدان ماند که ماه آسمان است

     

    بهشتی صورتی در جوف محمل

    چو برجی کآفتابش در میان است

     

    خداوندان عقل این طرفه بینند

    که خورشیدی به زیر سایبان است

     

    چو نیلوفر در آب و مهر در میغ

    پری رخ در نقاب پرنیان است

     

    ز روی کار من برقع برانداخت

    به یک بار آن که در برقع نهان است

     

    شتر پیشی گرفت از من به رفتار

    که بر من بیش از او بار گران است

     

    زهی اندک وفای سست پیمان

    که آن سنگین دل نامهربان است

     

    تو را گر دوستی با ما همین بود

    وفای ما و عهد ما همان است

     

    بدار ای ساربان آخر زمانی

    که عهد وصل را آخرزمان است

     

    وفا کردیم و با ما غدر کردند

    برو سعدی که این پاداش آن است

     

    ندانستی که در پایان پیری

    نه وقت پنجه کردن با جوان است

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    چه روی است آن که پیش کاروان است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر چه روی است آن که پیش کاروان است سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی چه روی است آن که پیش کاروان است

    چه روی است آن که پیش کاروان است مگر شمعی به دست ساروان است

    آن چه چهره ای است که پیشاپیش کاروان حرکت می کند؟ بی تردید چهره نیست، بلکه شمعی در دست ساربان است.

    [مگر = همانا ، به تحقیق / ساروان = ساربان، («سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است)، کاروان سالار، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند].

     

    معنی سلیمان است گویی در عماری

    سلیمان است گویی در عماری که بر باد صبا تختش روان است

    گویی او حضرت سلیمان است که در کجاوه ای نشسته و باد صبا آن کجاوه را به حرکت درآورده است .

    [گویی =گویا، همانا، به درستی / عماری = صندوق مانندی که برای نشستن بر پشت شتر و فیل می گذارند و به آن محمل، هودج و کجاوه نیز گویند / باد صبا = مطلق باد].

    سلیمان = پسر داوود و از پیامبران و پادشاهان بنی اسرائیل است که بر طبق روایات مذهبی هفتصد سال سلطنت کرد و تورات را نشر داد. امّا در متون تاریخی پادشاهی او را 935 تا 973 پیش از میلاد گفته اند. او در سوریه یا شام می زیست. در آیه 30 سورۀ ص آمده است «و بخشیدیم به داوود، سلیمان را که بندۀ خوب بازگشت کننده ای بود». باد فرمانبر سلیمان بود و تخت او را که شادُروانی که به مساحت چهل فرسنگ در چهل فرسنگ بود، حمل و نقل می کرد. علاوه بر این مأمور بود که هر چه را که در مُلک سلیمان می گذرد به گوش او برساند. سلیمان بر تمام جن و دیو و انس و جانوران مختلف مسلّط و حاکم بود و اجنّه جزو لشکر او بودند. در آیه 17 سورۀ نمل آمده است «و جمع گردانیده شدند برای سلیمان لشکرهایش از جن و انس و پرنده و ایشان از تفرّق بازداشته می شدند». و جن و پری برای سلیمان کارهای ساختمانی می کردند، در  قسمتی از آیه 12 سورۀ سبا آمده است «و از جن یک گروه آن بودند که پیش سلیمان کار می کردند». دلیل حکومت سلیمان بر جن و انس، وجود انگشتری سلیمان بود که نگینی به وزن نیم دانگ داشت و بر آن اسم اعظم نقش شده بود. در قصص انبیای نیشابوری آمده است که داوود آن نگین را که از آدم (ع) میرث مانده بود و باز بدو رسیده … به سلیمان داد و برهان و معجزۀ او گشت. روزی دیوی به نام صخر جنّی که به زشت رویی و بَدبویی مشهور است، آن انگشتری را به حیله ربود و در نتیجه چهل روز به جای سلیمان سلطنت کرد. عاقبت الامر این مشکل به دست وزیر سلیمان، آصف بن برخیا، حل شد. بعد از آنکه سلیمان انگشتری و در نتیجه سلطنت را از دست داد، گفت: «پروردگارا، مرا بیامرز و ببخش و مرا سلطنتی عطا فرما که هیچکس تحصیل آن به آسانی نتواند کرد» (آیه 35 سورۀ ص). سلیمان زبان همۀ مرغان جهان را می دانست از این رو، او را صاحب منطق الطیر گفته اند. در آیه 16 سورۀ نمل آمده است «و وارث شد سلیمان، داوود را و گفت: ای مردمان ما را منطق پرنده آموختند و ما را از هر چیزی دادند، این همان فضل و بخشش آشکار است» سلیمان علاوه بر زبان طیورT زبان جانوران دیگر را نیز می دانست، چنانکه با مورچه سخن می گفت (فرهنگ تلمیحات).

     

    معنی جمال ماه پیکر بر بلندی

    جمال ماه پیکر بر بلندی بدان ماند که ماه آسمان است

    جمال آن یار زیبا که بر بلندی ایستاده است به ماهِ در آسمان بلند شباهت دارد.

    [مانَد = از مصدر مانستن به معنی شباهت داشتن].

     

    معنی بهشتی صورتی در جوف محمل

    بهشتی صورتی در جوف محمل چو برجی کآفتابش در میان است

    آن یار با صورت بهشتی اش در میان کجاوه همانند آفتاب است در میان برجی از منطقة البروج.

    [جَوف = درون و میان / محمل = کجاوه / برج = در اصطلاح نجوم منزلگاه ستارگان است، یکی از دوازده بخش فلک].

     

    معنی خداوندان عقل این طرفه بینند

    خداوندان عقل این طرفه بینند که خورشیدی به زیر سایبان است

    خردمندان این صحنه را که خورشیدی در زیر سایبانی قرار داشته باشد، عجیب و شگفت می دانند.

    [خداوندان عقل = صاحبان عقل، عاقلان و فلاسفه / طرفه = هر چیز شگفت و نادر / سایبان = حجاب و پرده، در اینجا پرده کجاوه و عماری مراد است].

     

    معنی چو نیلوفر در آب و مهر در میغ

    چو نیلوفر در آب و مهر در میغ پری رخ در نقاب پرنیان است

    آن یار پری چهره که در نقاب پرنیانی خویش پوشیده مانده، همانند نیلوفری در آب و ماهی در میان ابر است.

    [مِهر = خورشید / میغ = ابر / پری رخ = زیبارو / نقاب = حجاب، برقع و روی بند زنان / پرنیان = حریر، پارچه حریر منقّش / نیلوفر = از تیرۀ نیلوفریان نزدیک به تیرۀ آلاله هاست. ساقه نیلوفر بلند، برگ آن مدّور و قلب مانند است و دارای گل های درشت، سفید و شکوفه ای و معطّر در آب سطح آب است و معمولاََ در حوضچه های پر آب و استخرها می روید (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی)].

     

    معنی ز روی کار من برقع برانداخت

    ز روی کار من برقع برانداخت به یک بار آن که در برقع نهان است

    آن یاری که در پشت روی بند خویش پنهان است، پرده از روی کار من برانداخت و مرا رسوا ساخت.

    [برقع = روی بند و نقاب زنان].

     

    معنی شتر پیشی گرفت از من به رفتار

    شتر پیشی گرفت از من به رفتار که بر من بیش از او بار گران است

    شتر در رفتن از من سبقت گرفت و پیش افتاد، زیرا بار عشقی که بر دوش دل من نهاده شده، سنگین تر از باری است که آن شتر حمل می کند.

    [ رفتار = سیر و حرکت].

     

    معنی زهی اندک وفای سست پیمان

    زهی اندک وفای سست پیمان که آن سنگین دل نامهربان است

    آه که آن یار سنگدل و نامهربان چه وفایی کم و چه میثاقی سست دارد.

    [زهی = شبه جمله است به معنی آه و افسوس / وفا = مقابل جفا به معنی وعده به جا آوردن و به سر بردن دوستی و عهد و پیمان، ثبات در قول و سخن و دوستی].

     

    معنی تو را گر دوستی با ما همین بود

    تو را گر دوستی با ما همین بود وفای ما و عهد ما همان است

    گرچه تو با این بی وفایی و سست پیمانی با ما رفتار می کنی، باز هم عهد و پیمان ما با تو همان میثاق پیشین خواهد بود.

     

    معنی بدار ای ساربان آخر زمانی

    بدار ای ساربان آخر زمانی که عهد وصل را آخرزمان است

    ای ساربان، سرانجام لحظه ای کاروان را از حرکت بازبدار و مهلتی بده، زیرا زمان آخر یا لحظه پایانی وصال دوست است.

    [بدار = مهلت و فرصتی بده ، درنگی کن / عهد = زمان، روزگار / آخر زمان (مصراع دوم) = زمان آخر ، آخرین مهلت / ساربان = («سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است)، کاروان سالار، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند].

     

    معنی وفا کردیم و با ما غدر کردند

    وفا کردیم و با ما غدر کردند برو سعدی که این پاداش آن است

    مهر ورزیدیم، امّا محبوب با ما بی وفایی کرد و پیمان شکست. ای سعدی، برو و بگذر که این بی وفایی پاداش آن وفاداری است.

    [غَدر = پیمان شکنی، مکر و حیله].

     

    معنی ندانستی که در پایان پیری

    ندانستی که در پایان پیری نه وقت پنجه کردن با جوان است

    آیا نمی دانستی که در انتهای عمر و زمان پیری نباید با یاری جوان پنجه درافکنی و عشق بورزی؟

    [پنجه کردن = کنایه از ستیز و نزاع و زورآزمایی کردن، درافتادن].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل چه روی است آن که پیش کاروان است سعدی

    محمد حسن ارجمندی میگوید:

    در بیت

    وفا کردیم و با ما غدر کردند……………. برو سعدی که این پاداش آن است

    «غدر» به معنی بی‌وفایی است. از همین ریشه گاه در کلام می‌گوییم: اوف بر این دنیای غدار یعنی دنیای بی‌وفا و عهدشکن.

     

     

    معنی غزل چه روی است آن که پیش کاروان است سعدی چیست؟

    آن چه چهره ای است که پیشاپیش کاروان حرکت می کند؟ بی تردید چهره نیست، بلکه شمعی در دست ساربان است.

    [مگر = همانا ، به تحقیق / ساروان = ساربان، («سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است)، کاروان سالار، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند].

     

    شعر چه روی است آن که پیش کاروان است اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»