شعر پرچین راز سهراب سپهری

بیراهه رفتی برده گام رهگذر راهی از من تا بی انجام – پرچین راز

  • بیراهه رفتی برده گام رهگذر راهی از من تا بی انجام – شعر پرچین راز سهراب سپهری

     

    بیراهه رفتی برده گام رهگذر راهی از من تا بی انجام

    مسافر میان سنگینی پلک و جوی سحر

    در باغ ناتمام تو ای کودک شاخسار زمرد تنها نبود بر زمینه هولی می درخشید

    در دامنه لالایی به چشمه وحشت می رفتی بازوانت دو ساحل ناهمرنگ شمشیر و نوازش بود

    فریب را خندیدهای نه لبخند را ناشناسی را زیسته ای نه زیست را

    و آن روز و آن لحظه از خود گریختی سر به بیابان یک درخت نهادی به بالش یک وهم

    در پی چه بودی آن هنگام در راهی از من تا گوشه گیر ساکت آینه

    درگذری از میوه تا اضطراب رسیدن

    ورطه عطر را بر گل گستردی گل را شب کردی در شب گل تنها ماندی گریستی

    همیشه بهار غم را آب دادی

    فریاد ریشه را در سیاهی فضا روشن کردی

    بر تب شکوفه شبیخون زدی باغبان

    هول انگیز

    و چه از این گویاتر خوشه شک پروردی

    و آن شب آن تیره شب در زمین بستر بذر گریز افشاندی

    و بالین آغاز سفر بود پایان سفر بود دری به فرود روزنه ای به اوج

    گریستی من بی خبر بر هر جهش در هر آمد هر رفت

    وای من کودک تو در شب صخره ها از گود نیلی بالا چه می خواست ؟

    چشم انداز حیرت شده بود پهنه انتظار ربوده راز گرفته نور

    و تو تنها ترین من بودی

    و تو نزدیک ترین من بودی

    و تو رساترین من بودی ای من سحرگاهی پنجره ای بر خیرگی دنیا ها سرانگیز

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    سهراب سپهری

     

    اشعار سهراب سپهری

     

    مجموعه شعر آوار آفتاب

     

    بی راهه رفتی برده گام رهگذر از من تا بی انجام

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «بیراهه رفتی برده گام رهگذر راهی از من تا بی انجام» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپهری بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «و تو تنها ترین من بودی / و تو نزدیک ترین من بودی / و تو رساترین من بودی ای من سحرگاهی پنجره ای بر خیرگی دنیا ها سرانگیز» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر پرچین راز سهراب سپهری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر پرچین راز سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:

     

    شعر پشت دریاها سهراب سپهری

    شعر اهل کاشانم – صدای پای آب سهراب سپهری

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ساده رنگ سهراب سپهری

    شعر نیلوفر سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»