شعر نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو _ ادیب الممالک
این چند بیت از آخر یک قصیده بدست آمد
نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو
سزای دست همایون شه بد آن گوهر
ازین قبل ز پی بوسه بر لب تو نهاد
بلند دست خود آن شهریار نام آور
شنیده ام که چو آن لعل گوهرآگین یافت
درون لجه دریای دست شاه گذر
دو آبشار ز چشم تو اندران دریا
چو زنده رود روان شد همی ز لؤلؤتر
وز التقای دو دریای موجزن مردم
زهر کرانه نمودند عاقلانه حذر
یکی دو دست گهربار شهریار کریم
یکی دو لعل گهر بیز مرد دانشور
کف ستوده والا مظفرالدین شاه
لب مفرح عبدالمجید دین پرور
یکی چو بحری مواج از تلاطم جود
یکی محیطی زخار از میاء هنر
تو ای بفضل و معارف درین جهان معروف
تو ای بدانش و فرهنگ در زمانه سمر
جهان خدای چنانت بزرگ کرده که شاه
همی دعای تو گوید به وقت شام و سحر
دعای شاه به جان تو مستجابستی
چنان که در حق امت دعای پیغمبر
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعر: قصیده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
رؤس دولت، شیوخ ملت، ببازی ایران، خراب گردید
کو عمر؟ که داد عیش بستانم از او – ۲۸۸
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب
خفته (بِ خُ تِ) (اِمر.)
۱- آب راکد.
۲- ژاله.
۳- برف.
۴- تگرگ. یخ.
۵- شیشه، بلور.
۶- شمشیر (در غلاف).
نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو سزای دست همایون شه بد آن گوهر ازین قبل ز پی بوسه بر لب تو نهاد بلند دست خود آن شهریار نام آور» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «جهان خدای چنانت بزرگ کرده که شاه همی دعای تو گوید به وقت شام و سحر دعای شاه به جان تو مستجابستی چنان که در حق امت دعای پیغمبر» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر این چند بیت از آخر یک قصیده بدست آمد ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر این چند بیت از آخر یک قصیده بدست آمد ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024