نماز شام کز قندیل کوکب

نماز شام کز قندیل کوکب

  • شعر نماز شام کز قندیل کوکب _ ادیب الممالک

    در عید سعید فطر ۱۳۱۲ در کرمانشاه

     

    نماز شام کز قندیل کوکب

    چراغان کرد گردون خیمه شب

     

    فرو بستند گوئی نو عروسان

    بگردن عقد لؤلؤی مثقب

     

    و یا گسترده بر طاقی بعمدا

    پرندی نیلگون یک سر مذهب

     

    و یا چون خیمه ای با میخ زرین

    که از مشکین طنابستی مطنب

     

    و یا با کلک زرین بر نبشتند

    به مشکین لوح سطری چند معرب

     

    و یا پیروزه گون طشتی است وارون

    ز گوهرهای گوناگون لبالب

     

    فلک کجر و بسان پیل شطرنج

    شهب تازنده چون اسبان اشهب

     

    یکی چون اسب راهش از چپ و راست

    یکی چون پیل رفتارش مورب

     

    مجره همچو شیرین جوی فرهاد

    ز کوه بیستون گردیده منصب

     

    ثریا همچو انگور از بر تاک

    فضای چرخ چون باغی معنب

     

    نمودی فرقدان دو شمع کافور

    بصحنی از عبیروبان مطیب

     

    فرو کوبیده «عذرا» از «زبانی »

    دو زرین میخ بر سیمینه جوزب

     

    درخشان هقعه بر پستان جوزا

    فروزان شوله بر دنبال عقرب

     

    یکی چون گوهر اندر تاج زرین

    یکی چون آتش اندر نوک مثقب

     

    بنات النعش تابان از بر قطب

    چو شاگردان بر استاد مکتب

     

    ز کوه بیستون برشد شباهنگ

    چو از چاه مقنع ماه نخشب

     

    بطین بگرفت در بطن الحمل جای

    چنان کاندر و جار خویش ثعلب

     

    عوائذ بر تن تنین هویدا

    چنان چون بثرها بر جلد اجرب

     

    سعود آورده اندر اخبیه رخت

    خیامش را سماک الارض مضرب

     

    همی تابید عین الاثور از چرخ

    چنان طرف سیه چشمان ایرب

     

    به خون بهرام چون شمشیر حیدر

    دو پیکر چون دو نیم اعضای مرحب

     

    بکرسی ذات کرسی چون بر اورنگ

    صفیه دختر حی اخطب

     

    گرفته سعد ذابح دشنه بر کف

    چو اندر جنگ خوزستان مهلب

     

    چنان خنیاگران در بزم ناهید

    گرفته چنگ در کف نای بر لب

     

    همی‌افروخت نار از چهره برحبیس

    چنان زیبا نگاری خسته از تب

     

    همی برکند کیوان موی سبلت

    چو پیری دردمند از داء ثعلب

     

    نیازی حاجیانستند گوئی

    بهنگام جمار اندر محصب

     

    ظلیم از سهم رامی خسته چونان

    شترمرغی ز پیکانی مشعب

     

    چو ملاحان سهیل از جانب قطب

    بدریای جنوب افکنده مرکب

     

    ستاده بر فراز تخت جبار

    نشسته در کنار نهر ارنب

     

    غمیضا در سرشک دیده مغمور

    عبور از راه دریا جسته مهرب

     

    همی در شورش آمد کلب احمر

    چو برناقه حمیرا کلب حوئب

     

    هویدا شد هلال ماه شوال

    چو زرین مشعلی در شام غیهب

     

    و یا در کاخی از پیروزه قندیل

    و یا بر شاخی از بیحاده اخطب

     

    و یا چون کشتییی در ناف دریا

    و یا چون حلقه در جوف سبسب

     

    و یا زیبا نگاری نیلگون رخت

    بزرین وسمه ابرویش مخضب

     

    مکرم ماند بر جای مبارک

    معظم راند دنبال مرجب

     

    مه من آن غزال عنبرین خال

    بت من آن نگار سیم غبغب

     

    پی دیدار مه شد بر سر بام

    چو اندر کرسی تدویر کوکب

     

    هلال عید را دی از بن چرخ

    چو پیری گوژ بر طاقی محدب

     

    و یا خود مشربه سیمین پرازمی

    بدست ساقی پاکیزه مشرب

     

    چو مه را دید آن بنده خورشید

    زمین بوسید بر میر معذب

     

    بشکر میر از لب شکر افشاند

    پس این مطلع سرود از شکرین لب

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    و اینک تنها مانده ام

    گفتی بروم، مرو به غم منشانم – ۲۴۹

    جدایی از تو هدیه ای است

    عاقبت همه ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    نماز شام کز قندیل کوکب

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: « نماز شام کز قندیل کوکب چراغان کرد گردون خیمه شب فرو بستند گوئی نو عروسان بگردن عقد لؤلؤی مثقب» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «چو مه را دید آن بنده خورشید زمین بوسید بر میر معذب بشکر میر از لب شکر افشاند پس این مطلع سرود از شکرین لب» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در عید سعید فطر ۱۳۱۲ در کرمانشاه ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در عید سعید فطر ۱۳۱۲ در کرمانشاه ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *