نخستين که در جهان ديدم از شادی غریو بر کشیدم
نخستین که در جهان دیدم
از شادی غریو بر کشیدم:
«منم، آه
آن معجزتِ نهایی
بر سیارهی کوچکِ آب و گیاه!»
آنگاه که در جهان زیستم
از شگفتی بر خود تپیدم:
میراثخوارِ آن سفاهتِ ناباور بودن
که به چشم و به گوش میدیدم و میشنیدم!
چندان که در پیرامنِ خویشتن دیدم
به ناباوری گریه در گلو شکسته بودم:
بنگر چه درشتناک تیغ بر سرِ من آخته
آن که باورِ بیدریغ در او بسته بودم.
اکنون که سراچهی اعجاز پسِ پُشت میگذارم
بجز آهِ حسرتی با من نیست:
تَبَری غرقهی خون
بر سکوی باورِ بییقین و
باریکهی خونی که از بلندای یقین جاریست.
۱۲ اسفندِ ۱۳۷۷
شعر احمد شاملو به دکتر جهانگیر رافت.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر تو به دنیا نخواهی آمد پوریا پلیکان
در شعر بالا اگر واژهای برایتان غریب آمد، کافیست در قسمت جستجوی سایت بنویسید: معنی …
بخش فرهنگ لغات و اصطلاحات
مطالب بیشتر در:
اشعار احمد شاملونامه های احمد شاملو به آیدا
مجموعه شعر حدیث بی قراری ماهان
احمد شاملو در اینستاگرام
تلگرام احمد شاملو
نخستین که در جهان دیدم
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «نخستین که در جهان دیدم از شادی غریو بر کشیدم: «منم، آه آن معجزتِ نهایی بر سیارهی کوچکِ آب و گیاه!» آنگاه که در جهان زیستم از شگفتی بر خود تپیدم: میراثخوارِ آن سفاهتِ ناباور بودن که به چشم و به گوش میدیدم و میشنیدم!» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمد شاملو که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمد شاملو بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «بنگر چه درشتناک تیغ بر سرِ من آخته آن که باورِ بیدریغ در او بسته بودم. اکنون که سراچهی اعجاز پسِ پُشت میگذارم بجز آهِ حسرتی با من نیست: تَبَری غرقهی خون بر سکوی باورِ بییقین و باریکهی خونی که از بلندای یقین جاریست.» از چه سطرهایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر نخستين که در جهان ديدم
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر نخستين که در جهان ديدم احمد شاملو بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023