شعر مکتوب منظوم ایرج میرزا _ وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور

مکتوب منظوم – و علیک السلام میرآخور

  • شعر مکتوب منظوم ایرج میرزا _ و علیک السلام میرآخور

     

    وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور

    صاحبِ اسب و اَستَتر و اُشتُر

     

    یادِ من کردی آفرینت باد

    همه اوقات شیوه اینت باد

     

    نامه نامیِ تو را دیدم

    مهربانیت را پسندیدم

     

    خوب کردی که یادِ من کردی

    واقعاً مردی و عجب مردی

     

    خوب کردی که زیرِ چرخِ کبود

    گر مَحَبَّت نبود هیچ نبود

     

    من ندانم که دیو یا مَلَکی

    صورة سبزهٔی و با نمکی

     

    آن که شیرین بود چو قند تویی

    اوّلین شخصِ بیرجند تویی

     

    خواف رفتی و باز برگشتی

    گِرد رفتی دراز برگشتی

     

    مزن اباد را فنا کردی

    لیره و اسکناس جا کردی

     

    سر درختی و میوه را بردی

    همه کاه و بیده را خوردی

     

    خوب کردی که نوشِ جانت باد

    گوشتت باد و استخوانت باد

     

    هستم اخلاص کیشِ صاحب جمع

    که به جمعِ شما بود چون شمع

     

    شمع گفتن بر او کمی لوس است

    کو شکم گُنده همچو فانوس است

     

    گر بُوَد چاق یا بود باریک

    بندة آن کسم که باشد نیک

     

    صاحب جمع آدمِ خوبی است

    آدمِ پاک قلب و محبوبی است

     

    بعدِ اسفندیارِ رویین تن

    هست چشمِ همه به او روشن

     

    خان از آن خوب‌های دوران است

    خوبی از چهره‌اش نمایان است

     

    هی بتابد سبیل و سازد پُز

    در کند پیش این و آن قُنپُز

     

    می‌نویسی به مشهد آمده بود

    مخلص او را ندید و رفت چه سود

     

    مثلِ مصباحِ خالی از علّت

    کز برایِ وکالتِ ملّت

     

    آمد از بیرجند و بر ری رفت

    من ندیدم کی آمد و کی رفت

     

    تا قیامت سیاه باشد روم

    کز پذیراییش شدم محروم

     

    وه چه خوب است اعتصام الملک

    خاصه چو افکند نشاطش کُلک

     

    خاصه چون بَطر را به سر بکشد

    زنِ آفاق را به خر بکشد

     

    الغرض همچو آن گُلِ زرده

    در دل بنده سخت جا کرده

     

    گرچه هستم از او کمی دلگیر

    عرضِ اخلاصِ کن ز من به امیر

     

    حضرتِ حاج شیخ هادی را

    بندگی عرضه کن ز جانب‌ها

     

    خواهم از من گل و سمن باشی

    بر رئیسِ معارفِ کاشی

     

    گرچه با جنس شاه‌زاده بدم

    بندة شاه‌زاده معتضِدم

     

    مخلصم بر رئیس نظمیّه

    عاشقم بر پلیس نظمیّه

     

    نه پلیسی که کلّه‌اش چو کدوست

    آن پلیسی که مثلِ برگِ هلوست

     

    آن پلیسی که اُژدُنانسِ شب است

    نه که در روز حاملِ حَطَب است

     

    همچنین بر تمامِ آقایان

    عرضِ اخلاصِ بنده را برسان

     

    این که طبعم روان شدست چو آب

    علّتش را بگویم و دریاب

     

    خورده‌ام از برای دفعِ ملال

    نمکِ میوه یازده مثقال

     

    چون گرفته است تب گریبانم

    لاجَرَم مستعّدِ هَذیانم

     

    یک دُعا می‌کم ز روی صفا

    همه آمین کنید ای رفقا

     

    تا بدریاست رفت و امد فُلک

    کیر بر کونِ اعتصام‌الملک

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب: مثنوی

     

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جگر واژه‌ایستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. ا را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور صاحبِ اسب و اَستَتر و اُشتُر یادِ من کردی آفرینت باد همه اوقات شیوه اینت باد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «یک دُعا می‌کم ز روی صفا همه آمین کنید ای رفقا تا بدریاست رفت و امد فُلک کیر بر کونِ اعتصام‌الملک» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    1 دیدگاه برای “مکتوب منظوم – و علیک السلام میرآخور

    1. احسان گفته:

      گویا ایرج میرزا از سپهری کمی گله مند بوده و با وجود رفاقتی که با او داشته خواسته با یادآوری پیشینه سپهری که ابتدا میرآخور شوکت الملک بوده و بعدها در اثر توانایی به درجات عالی رسیده است،گذشته اش را به او یادآوری کند.
      در سایر ابیات هم کنایه هایه زیادی به سپهری داشته و به قولی با یادآوری آنها سربه سر سپهری گذاشته است.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *