مپندار-از-لب-شیرین-عبارت

مپندار از لب شیرین عبارت – 37

  • دانلود دکلمه صوتی شعر مپندار از لب شیرین عبارت سعدی – غزل 37 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که کامی حاصل آید بی‌مرارت فراق افتد میان دوستداران.

    شعر مپندار از لب شیرین عبارت – غزل 37 – سعدی

     

    مپندار از لب شیرین عبارت

    که کامی حاصل آید بی‌مرارت

     

    فراق افتد میان دوستداران

    زیان و سود باشد در تجارت

     

    یکی را چون ببینی کشتهٔ دوست

    به دیگر دوستانش ده بشارت

     

    ندانم هیچکس در عهد حسنت

    که بادل باشد الا بی‌بصارت

     

    مرا آن گوشهٔ چشم دلاویز

    به کشتن می‌کند گویی اشارت

     

    گر آن حلوا به دست صوفی افتد

    خداترسی نباشد روز غارت

     

    عجب دارم درون عاشقان را

    که پیراهن نمی‌سوزد حرارت

     

    جمال دوست چندان سایه انداخت

    که سعدی ناپدیده‌ست از حقارت

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    مپندار از لب شیرین عبارت صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر مپندار از لب شیرین عبارت سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، سهیل قاسمی، محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    معنی مپندار از لب شیرین عبارت

    مپندار از لب شیرین عبارت که کامی حاصل آید بی‌مرارت

    مپندار که از لبانی که سخنانی شیرین از آنها می تراود، بدون رنج و سختی کامی حاصل می شود.

    [شیرین عبارت= خوش سخن، شیرین بیان / کام= مراد، آرزو / مرارت= تلخی، زحمت].

     

    معنی فراق افتد میان دوستداران

    فراق افتد میان دوستداران زیان و سود باشد در تجارت

    میان یاران و عاشقان فراق و جدایی هم اتّفاق می افتد و همیشه عشق متضمّن وصال نیست. همچنانکه در داد و ستد هم زیان وجود دارد و هم سود.

    [فراق= دوری، جدایی / دوستداران= همنشینان، یاران].

     

    معنی یکی را چون ببینی کشتهٔ دوست

    یکی را چون ببینی کشتهٔ دوست به دیگر دوستانش ده بشارت

    وقتی عاشقی را کُشتۀ معشوق دیدی. به مشتاقان دیگر بشارت بده که نوبت آنان نیز خواهد رسید که فدای عشق گردند.

    [دوست= معشوق / بشارت= مژده].

     

    معنی ندانم هیچکس در عهد حسنت

    ندانم هیچکس در عهد حسنت که بادل باشد الا بی‌بصارت

    در روزگاری که زیبایی تو فرمان می راند. جز انسان های کوردل و بی بصیرت همه عاشق گشته و دل از دست داده اند.

    [عهد حُسن= روزگار جمال و زیبایی / بی بصارت= بی بصیرت، ناآگاه و بی خبر].

     

    معنی مرا آن گوشهٔ چشم دلاویز

    مرا آن گوشهٔ چشم دلاویز به کشتن می‌کند گویی اشارت

    پنداری که آن گوشۀ چشمان زیبا و دلنشین تو به کُشتن من اشارت می کند. [دلآویز= زیبا و دلفریب].

     

    معنی گر آن حلوا به دست صوفی افتد

    گر آن حلوا به دست صوفی افتد خداترسی نباشد روز غارت

    اگر آن حلوایی که صوفی خوردنش را به خود حرام کرده بود ، به دست وی افتد. خداترسی را کنار می گذارد و آن را خواهد خورد. یعنی صوفی نمایان بی واهمه از ناپارسایی و خویشتن داری تو را تصاحب خواهند کرد.

    [صوفی= پیرو طریقت تصوّف، در معنی این کلمه و چگونگی انتساب و اشتقاق آن، اقوال، مختلف و عقاید، متفاوت است. عده ای آن را از صفا و عده ای از صوف (= پشم ) به مناسبت پشمینه پوشی و عده ای سوفیای یونانی به معنی حکمت و عده ای از صفه و اصحاب صفه می دانند. (فرهنگ اشعار حافظ)].

     

    معنی عجب دارم درون عاشقان را

    عجب دارم درون عاشقان را که پیراهن نمی‌سوزد حرارت

    در شگفتم که چرا گرمی درون و دلِ عُشّاق پیراهن آنان را به آتش نمی کشد و نمی سوزاند. [درون= دل، سینه].

     

    معنی جمال دوست چندان سایه انداخت

    جمال دوست چندان سایه انداخت که سعدی ناپدیده‌ست از حقارت

    جمال دوست آنچنان سایه گُستر شد که سعدی در برابر آن از حقارت و کوچکی ناپدید گردید. [حقارت= کوچکی].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل مپندار از لب شیرین عبارت سعدی

    روفیا میگوید:

    گفت و گو آیین درویشی نبود
    ورنه با تو ماجراها داشتیم.

     

    محمود دشتستان میگوید:

    سلام به همه…به بنظر من بیت آخر زیباترین بیت این غزل است…جمال دوست چندان سایه انداخت/سعدی ناپدید است از حقارت….

     

     

    معنی غزل مپندار از لب شیرین عبارت سعدی چیست؟

    مپندار که از لبانی که سخنانی شیرین از آنها می تراود، بدون رنج و سختی کامی حاصل می شود.

    [شیرین عبارت= خوش سخن، شیرین بیان / کام= مراد، آرزو / مرارت= تلخی، زحمت].

     

    شعر مپندار از لب شیرین عبارت اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *