مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد

مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد

  • شعر مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد _ ادیب الممالک 

     

    مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد

    که از سعادت اولاد خود خبر دارد

     

    مزینیه چو سیمرغ عنبرین پر و بال

    هزار بیضه زرین بزیر پر دارد

     

    مزینیه ز دوشیزگان خود چو سپهر

    سهیل و مشتری و زهره و قمر دارد

     

    مزینیه بود بیشه ای که اندر وی

    غزال ماده فزونی ز شیر نر دارد

     

    جمال و زینت انسان بدانش است و هنر

    که آدمی شرف از دانش و هنر دارد

     

    تفاوت بشر از جانور بمعرفت است

    جز این چه فخر و فضیلت به جانور دارد

     

    کسی که گنج درون آکند بگوهر علم

    چه احتیاج به گنجینه گهر دارد

     

    کسیکه نقد معارف به دل ذخیره کند

    چه اعتنا به در و لعل و سیم و زر دارد

     

    پزشک علم برای مریض جهل اینجا

    بسی مفرج و معجون و گلشکر دارد

     

    فرشته ایست موکل در این سرا که مدام

    خدای جل جلاله بر او نظر دارد

     

    از آن قبل نظر حق بر این فرشته بود

    که این فرشته نظر بر رخ بشر دارد

     

    چو آن فرشته اردیبهشت و فروردین

    که لاله را، ز نم ابر و ژاله تر دارد

     

    مدیر مدرسه ماست آن فرشته نور

    که شاخ معرفت از همتش ثمر دارد

     

    بزیر سایه اقبال شهریار جوان

    نسیم عدل در این بوستان گذر دارد

     

    براستی پدر ملت است خسرو ملک

    خوشا بحال کسی کاینچنین پدر دارد

     

    شبی که در کنف عدل او بخواب رویم

    هزار مژده بما قاصد سحر دارد

     

    ز فضل و مکرمت این ملک وزیر علوم

    طراز علم ز دادار دادگر دارد

     

    خدایگان معارف مهین حکیم الملک

    که روح مملکت از علم بهره ور دارد

     

    زمانه نقش بر آب است و این ستوده وزیر

    ز عزم ثابت خود نقش بر حجر دارد

     

    بنات مدرسه آسوده از بنات الدهر

    بنات نعش صفت بر فلک مقر دارد

     

    شهامها ملکا خسروا خداوندا

    یکی حدیث بیار تو مختصر دارد

     

    بکارخانه باری نگر که در صنعت

    درودگر نه و کار درودگر دارد

     

    ترا مربی این ملک کرده از پی آن

    که ملک راز وجود تو مفتخر دارد

     

    بحفظ قائمه عرش دولت تو نظر

    امام قائم و سلطان منتظر دارد

     

    دعا کنیم ترا چون دعای خلق بشاه

    بویژه از دو لب بیگنه اثر دارد

     

    چنانکه ملک جهانرا خدا بدست تو داد

    عدوی جاه ترا از میانه بردارد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بیدار شدم با قطعه‌ ای رؤیا در کف – خواب عشقی گمشده است

    خاقانی را غم نو و درد کهن – ۲۷۷

    71 – دگر ره لعبت طاوس پیکر – پاسخ دادن شیرین خسرو را

    خطی از «ورلن» است – پایان

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد که از سعادت اولاد خود خبر دارد مزینیه چو سیمرغ عنبرین پر و بال هزار بیضه زرین بزیر پر دارد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «دعا کنیم ترا چون دعای خلق بشاه بویژه از دو لب بیگنه اثر دارد چنانکه ملک جهانرا خدا بدست تو داد عدوی جاه ترا از میانه بردارد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *