شعر مرثیه جنگل هوشنگ ابتهاج

شب همه غم های عالم را خبر کن – مرثیه جنگل

  • شب همه غم های عالم را خبر کن – شعر مرثیه جنگل هوشنگ ابتهاج

     

    شب همه غم های عالم را خبر کن
    بنشین و با من گریه سر کن
    گریه سر کن
    ای جنگل ای انبوه اندوهان دیرین
    ای چون دل من ای خموش گریه آگین
    سر در گریبان در پس زانو نشسته
    ابرو گره افکنده چشم از درد بسته
    در پرده های اشک پنهان کرده بالین
    ای جنگل ای داد
    از آشیانت بوی خون می آورد باد
    بر بال سرخ کشکرک پیغام شومی ست
    آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
    ای جنگل ای شب
    ای بی ستاره
    خورشید تاریک
    اشک سیاه کهکشان های گسسته
    آیینه دیرینه زنگار بسته
    دیدی چراغی را که در چشمت شکستند؟
    ای جنگل ای غم
    چنگ هزار آوای باران های ماتم
    در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
    خون از گلوی مرغ عاشق؟
    مرغی که می خواند
    مرغی که با آوازش از کنج قفس پرواز می کرد
    مرغی که می خواست
    پرواز باشد
    ای جنگل ای حیف
    همسایه شب های تلخ نامرادی
    در آستان سبز فروردین دریغا
    آن غنچه های سرخ را بر باد دادی
    ای جنگل ای پیوسته پاییز
    ای آتش خیس
    ای سرخ و زرد ای شعله سرد
    ای در گلوی ابر و مه فریاد خورشید
    تا کی ستم با مرد خواهد کرد نامرد؟
    ای جنگل ای در خود نشسته
    پیچیده با خاموشی سبز
    خوابیده با رویای رنگین بهار نغمه پرداز
    زین پیله کی آن نازنین پروانه خواهد کرد پرواز؟
    ای جنگل ای همراز کوچک خان سردار
    هم عهد سرهای بریده
    پر کرده دامن
    از میوه های کال چیده
    کی می نشیند درد شیرین رسیدن
    در شیر پستانهای سبزت؟
    ای جنگل ای خشم
    ای شعله ور چون آذرخش پیرهن چاک
    با من بگو از سرگذشت آن سپیدار
    آن سهمگین پیکر که با فریاد تندر
    چون پاره ای از آسمان افتاد بر خاک
    ای جنگل ای پیر
    بالنده افتاده آزاد زمینگیر
    خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها
    ای جنگل! اینجا سینه من چون تو زخمی ست
    اینجا دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر یادگار خون سرو

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    شب همه غم های عالم را خبر کن

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شب همه غم های عالم را خبر کن بنشین و با من گریه سر کن گریه سر کن ای جنگل ای انبوه اندوهان دیرین ای چون دل من ای خموش گریه آگین سر در گریبان در پس زانو نشسته ابرو گره افکنده چشم از درد بسته در پرده های اشک پنهان کرده بالین ای جنگل ای داد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ای جنگل ای پیر بالنده افتاده آزاد زمینگیر خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها ای جنگل! اینجا سینه من چون تو زخمی ست اینجا دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر مرثیه جنگل هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر مرثیه جنگل هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *