مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه

مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه

  • شعر مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه _ ادیب الممالک 

     

    مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه

    چشاند شربتی از جام وال من والاه

     

    ز نور می بدلم پرتوی فروغ افکند

    کز او نبوده بجز پیر میفروش آگاه

     

    شنیدم آنچه کلیم از درخت طور شنید

    و یا بلیله اسری ز حق رسول الله

     

    من از کشیدن می مست و اینت بوالعجبی

    که بود ساغر باده از آن دو چشم سیاه

     

    مرا بنیم نگاه آنچنان پریشان کرد

    که هوش خویش نیارستمی بداشت نگاه

     

    زدم بهمت پیر مغان بگردون پای

    چو بندگان ولیعهد آسمان خرگاه

     

    بلند رتبه محمدعلی شه آنکه گزید

    ز خسروانش والا مظفرالدین شاه

     

    بدو ببالد دیهیم و تخت و تیغ و نگین

    بدو بنازد اقبال و بخت و ملک و سپاه

     

    حسود گو گله کم کن که نیست هر دستی

    سزای خاتم و نه هر سری سزای کلاه

     

    نه هر درخت که روید ز خاک باشد سرو

    نه هر ستاره که تابد بچرخ باشد ماه

     

    یکی مقاله سرایم بصدق و میطلبم

    خدای عزوجل را در این مقاله گواه

     

    که گر نباشد با طعم انگبین حنظل

    وگر نیارد رخسار لاله خشک گیاه

     

    نه لاله را بود اصلا در این عمل تقصیر

    نه انگبین را باشد در این قضیه گناه

     

    خدایگانا شاها توئی که چرخ بلند

    بروز حادثه آرد بسایه تو پناه

     

    بدامنت نرسد دست آسمان زیرا

    که دامن تو بلند است و دست او کوتاه

     

    امیدوار چنانم که سال عمرت باد

    هزار و سیصد و هشتاد و پنج در پنجاه

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    در حکمت و پند خاقانیا به جاه مشو غره غمروار – ۵

    آدم ها وقتی می آیند – به خواب و خاطره ی آدم برنگردید

    ای زلف بتم عقرب مه جولانی – ۳۴۵

    حتی اگر عشق خریدنی هم بود

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه چشاند شربتی از جام وال من والاه ز نور می بدلم پرتوی فروغ افکند کز او نبوده بجز پیر میفروش آگاه» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بدامنت نرسد دست آسمان زیرا که دامن تو بلند است و دست او کوتاه امیدوار چنانم که سال عمرت باد هزار و سیصد و هشتاد و پنج در پنجاه» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *