ماهرویا!-روی-خوب-از-من-متاب

ماهرویا! روی خوب از من متاب – 27

  • دانلود دکلمه صوتی شعر ماهرویا! روی خوب از من متاب سعدی – غزل 27 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب دوش در خوابم در آغوش آمدی.

    شعر ماهرویا! روی خوب از من متاب – غزل 27 – سعدی

     

    ماهرویا! روی خوب از من متاب

    بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب

     

    دوش در خوابم در آغوش آمدی

    وین نپندارم که بینم جز به خواب

     

    از درون سوزناک و چشم تر

    نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب

     

    هر که باز آید ز در پندارم اوست

    تشنه مسکین آب پندارد سراب

     

    ناوکش را جان درویشان هدف

    ناخنش را خون مسکینان خضاب

     

    او سخن می‌گوید و دل می‌برد

    و او نمک می‌ریزد و مردم کباب

     

    حیف باشد بر چنان تن پیرهن

    ظلم باشد بر چنان صورت نقاب

     

    خوی به دامان از بناگوشش بگیر

    تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب

     

    فتنه باشد شاهدی شمعی به دست

    سرگران از خواب و سرمست از شراب

     

    بامدادی تا به شب رویت مپوش

    تا بپوشانی جمال آفتاب

     

    سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ

    گوشمالت خورد باید چون رباب

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)

     

    ماهرویا! روی خوب از من متاب صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر ماهرویا! روی خوب از من متاب سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب، سهیل قاسمی و پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور

     

    معنی ماهرویا! روی خوب از من متاب

    ماهرویا! روی خوب از من متاب بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب

    ای ماه رو، چهرۀ زیبایت را از من بر مگردان. و از من دوری مکن. چرا کشتن بی گناه را درست می دانی؟

    [خوب= زیبا / صواب= درست / روی از کسی تابیدن= کنایه از دوری کردن و اعراض کردن است].

     

    معنی دوش در خوابم در آغوش آمدی

    دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب

    دیشب در خواب به آغوشم آمدی و اینک در بیداری، می پندارم که هم آغوشی با تو را فقط می توان در خواب دید. [دوش= دیشب].

     

    معنی از درون سوزناک و چشم تر

    از درون سوزناک و چشم تر نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب

    در اثرِ سوزشِ درون و اشکِ چشمهایم نیمی از وجودم در آتش می سوزد و نیمِ دیگر آن غرقه در آب است.

    [درون= دل و سینه / نیمه ای در آتش به درونِ سوزناک و نیمه ای در آب به چشمِ تر باز می گردد].

     

    معنی هر که باز آید ز در پندارم اوست

    هر که باز آید ز در پندارم اوست تشنه مسکین آب پندارد سراب

    هر کس از دَرَم درآید، می پندارم که او آمده است . درست همانند فقیر و بیچارۀ تشنه کامی که سراب را آب می پندارد.

    [سراب= زمینی که در اثرِ تابش خورشید به نظر آب بیاید / تشنۀ مسکین= کنایه از عاشق مشتاقِ بی نوا].

     

    معنی ناوکش را جان درویشان هدف

    ناوکش را جان درویشان هدف ناخنش را خون مسکینان خضاب

    جانِ فقیران آماجِ تیرِ مژگانِ اوست. و خونِ بیچارگان را برای رنگ کردن ناخن خود غنیمت می شمرد.

    [ناوک= تیرِ کوچک / خِضاب= رنگ کردن با حنا و گلگونه / در این بیت «جان» به «هدف» تشبیه شده است].

     

    معنی او سخن می‌گوید و دل می‌برد

    او سخن می‌گوید و دل می‌برد و او نمک می‌ریزد و مردم کباب

    او با سخن گفتن خود، دل از مردم می رباید و با ملاحت، عشوه گری می کند و جگرِ مردم کباب می شود.

    [دل بردن= کنایه از شیفته و بی قرار کردن].

     

    معنی حیف باشد بر چنان تن پیرهن

    حیف باشد بر چنان تن پیرهن ظلم باشد بر چنان صورت نقاب

    موجبِ دریغ و تأسف است که تَنی بدان لطیفی با پیرهن پوشیده باشد و عادلانه نیست رخساری بدان زیبایی در زیرِ نقاب پنهان بماند.

    [حِیف= در تداول عامه کلمه ای است برای نشان دان تحسّر و تأسف، دریغا، افسوس. و به فتح اول ( حَیف ) به معنی ظلم و ستم/ نقاب= برقع و روی بند زنان].

     

    معنی خوی به دامان از بناگوشش بگیر

    خوی به دامان از بناگوشش بگیر تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب

    با دامنت عرقِ رخسارِ گلگونِ او را پاک کن تا از آن پس لباست بوی گلاب دهد. زیرا عرق جهرۀ او به دلیل بیرون آمدن از گل برافروختۀ رخسارش همانند عرق گُل خوشبوست.

    [خَوی= بر وزن مَی ، عرق / بناگوش= نرمه و پس گوش].

     

    معنی فتنه باشد شاهدی شمعی به دست

    فتنه باشد شاهدی شمعی به دست سرگران از خواب و سرمست از شراب

    آنگاه که زیبارویی سرش، از خواب سنگین و خود، از باده سرمست باشد و شمعی به کف گیرد، غوغایی خواهد بود که همگان را شیفته خواهد ساخت.

    [شاهد= معشوق زیبا / سرگران= مخمور و خمازده].

     

    معنی بامدادی تا به شب رویت مپوش

    بامدادی تا به شب رویت مپوش تا بپوشانی جمال آفتاب

    روزی از سحرگاهان تا شب هنگام، چهرۀ تابانت را زیر نقاب پنهان مکن. تا درخشندگی چهره ات روی آفتاب را بپوشاند و بی نیازی از آن را آشکار سازد. زیرا با بودنِ چهره ات نیازی به جمالِ آفتاب نیست. [تشبیه روی معشوق به آفتاب و برتری روی او از جهتِ درخشندگی].

     

    معنی سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ

    سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ گوشمالت خورد باید چون رباب

    ای سعدی، اگر آرزو داری که او را مانند چنگ در آغوش بگیری باید مثلِ رباب تحملِ شکنجه های عشق را داشته باشی.

    [بَر= آغوش و کنار / چنگ= از سازهای زهی قدیم که سری خمیده داشت و با انگشتان نواخته می شده است. (واژنامۀ موسیقی ایران زمین) / گوشمال= در لغت به معنی تنبیه و مجازات و در اصطلاح موسیقی «کوک نمودن آلاتِ زهی موسیقی به طریق مرسوم، یعنی پیچاندن گوشی های ساز که آن عمل را به کنایت گوشمال یا گوشمالی گفته اند» (واژه نامۀ موسیقی ایران زمین) / رَباب= در لغت به فتح اول است ولی به غلط به ضمِ اول تلفظ می گردد. تنبور، از سازهای زهی شبیه تار که در قدیم آن را با انگشت یا زخمه یا آرشه می نواختند و یکی از انواع کمانچه است. صورت تکامل یافتۀ آن ویلن امروزی است. (واژه نامۀ موسیقی ایران زمین)].

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل ماهرویا! روی خوب از من متاب سعدی

    ناشناس میگوید:

    ماهرویا! روی خوب از من متاب
    بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب
    متاب:
    یکی به معنی برمگردان و دیگر از تابش نور بر من دریغ مکن
    از همین روی چندان بیراه نیست که خوب،خور باشد یعنی بگذار نور خورشید بر من بتابد.
    ماهرویا روی خور از من متاب
    بی گنه کشتن چه میبینی صواب
    چون در نبود گرمای جانبخش خورشید چیزی برجا و زنده نمی ماند و این است راز بودن.

     

    ناشناس میگوید:

    حیف باشد بر چنان تن پیرهن
    ظلم باشد بر چنان صورت نقاب
    احتمالا در جایی که این غزل را سروده زنان نقاب یا روبند داشته اند به ویژه در شهرها.مانند شیراز و بغداد.تا زمان رضاشاه هم در تهران زنان نقاب داشتند و الان هم در هرمزگان و بوشهر و جاهای دیگر هستند زنانی که نقاب دارند.

     

     

    معنی غزل ماهرویا! روی خوب از من متاب سعدی چیست؟

    ای ماه رو، چهرۀ زیبایت را از من بر مگردان. و از من دوری مکن. چرا کشتن بی گناه را درست می دانی؟

    [خوب= زیبا / صواب= درست / روی از کسی تابیدن= کنایه از دوری کردن و اعراض کردن است].

     

    شعر ماهرویا! روی خوب از من متاب اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *