قیصر گرفت خطه ورشو را

قیصر گرفت خطهٔ ورشو را – فتح ورشو

  • شعر قیصر گرفت خطهٔ ورشو را – فتح ورشو ملک الشعرا بهار 

     

    قیصر گرفت خطهٔ ورشو را

    درهم شکست حشمت اسلو را

     

    جیش تزار را یرشش بگسیخت

    چون داس باغبان علف خو را

     

    دیری نمانده کز یورشی دیگر

    مسکف زکف گذارد مسکو را

     

    روس آنکه در لهستان چنگالش

    برتافت دست چندین خسرو را

     

    ورشو که بدعروس لهستان کشت

    هم‌خوابه آن یله شده ورزو را

     

    بنگر که خود چگونه ازو گیهان

    برتافت چنگ و بستد ورشو را

     

    آنگه که از پروس سوی مغرب

    قیصر فکند ولوله و غو را

     

    بلژیک شد به خیره سپر تا آنک

    پاریس شده پذیره روا رو را

     

    پاریس از انگلستان یاری جست

    حق سیاست کلمانسو را

     

    یکسو به‌ روس گفت که‌ هان بشکن

    چون شیر شرزه ساقهٔ این گو را

     

    روس از پروس شرقی پیش آمد

    کرده دلیل هی هی و هوهو را

     

    یکسو سپه کشید بریطانی

    بگرفت وادی و دره و زو را

     

    زبن سو فرانس کرد بهم جیشی

    تا خودکه می‌برد ز میان دو را

     

    یکسر سلاح جنگ به کف دادند

    خدمتگر و ذخیره و معفو را

     

    برق تفنگ و توپ به کار آورد

    تاب درخش و غرش بختو را

     

    گشت جهان دوباره به یاد آورد

    فرفرنگ و جنگ واترلو را

     

    البرت ازین واترلو شد بی‌تخت

    در هاور برد تختگه نو را

     

    تخت فرانس نیز به (‌بردو) رفت

    عزت فزودگیتی‌، بردو را

     

    قیصر فسون نمود چو مار افسای

    کر مارو کفچه و کل بر سو را

     

    وانگه ز غرب تاخت به شرق اندر

    وز پیش راند دشمن کجرو را

     

    زد در پروس شرقی بر دشمن

    چون اخگری که لطمه زند قو را

     

    بشکست خصم را و به ورشو تاخت

    داده نوید، راجی و مرجو را

     

    یکسو مکنزن آن که سرتیغش‌

    پهلو دریده دشمن پهلو را

     

    ییشش بخوانده «‌غاصب کالیسی‌»‌

    مستد برانه آیت ولّو را‌

     

    در «‌پرزمیشل‌» داده جو اسبان

    پس‌داده در «‌پلن‌» دیرین جو را

     

    یک لشکر از جنوب لهستان تفت

    پیمود راه «‌رستو» و «‌خارکو» را

     

    وز مشرق «‌پلن‌» سپهی دیگر

    بگرفته پیش‌، خطهٔ مسکو را

     

    یکسو سپاه سرکش هندنبرگ

    آموخته به خصم تک و دو را

     

    وز بر و بحر مملکت بالتیک

    تهدید کرده مرکز اسلو را

     

    آن مرکزی که کرده مصیبت‌گاه

    رامشگه گزر سس و خسرو را

     

    خرس بزرگ آن که نه پذرفتی

    از صید خسته‌، لابه و مومو را

     

    اینک ز بیم گشته چو خرگوشی

    کز دور بنگرد سک «‌ترنو» را

     

    امروز کافتاب جهانگیری

    ز ایران دریغ دارد پرتو را

     

    جیش تزار از چه در این کشور

    بگرفته خوی مردم شبرو را

     

    دعوت شدند کی زی ایران

    حق برکناد داعی و مدعو را

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    پنجه ‏ى مریم، رُسته در شکاف صخره‏ یى – آفتاب خرمن مى‏ کنم

    دانلود آهنگ ناجی حمید هیراد + پخش آنلاین

    مه کرد مسخر دره و کوه لزن‌ را

    بررسی هنجارگریزی در شعر

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    قیصر گرفت خطهٔ ورشو را

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «قیصر گرفت خطهٔ ورشو را درهم شکست حشمت اسلو را جیش تزار را یرشش بگسیخت چون داس باغبان علف خو را» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «جیش تزار از چه در این کشور بگرفته خوی مردم شبرو را دعوت شدند کی زی ایران حق برکناد داعی و مدعو را» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر فتح ورشو ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر فتح ورشو ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *