شها ببین عمل عالم مکرم را

شها ببین عمل عالم مکرم را

  • شعر شها ببین عمل عالم مکرم را _ ادیب الممالک

    در نکوهش حاج آقا محسن عراقی گوید

     

    شها ببین عمل عالم مکرم را

    ببین جناب شریعتمدار اعظم را

     

    روا بود که باسلام گوید المسلم

    هر آنکه بنگرد این مفتی مسلم را

     

    اگر نبود خود این پیشوای برصیصا

    که بود زنده کند استخوان بلعم را

     

    رساله ای که نوشته است دوش میخواندم

    مگر که اخذ کنم حکمهای محکم را

     

    بهر خطیش بدیدم هزار گونه خطا

    درون هر رقمی صد هزار ارقم را

     

    یکی به صفحه اول نوشته بد که حرام

    مباح شد به مریدان اگر چه شلغم را

     

    دیگر نوشته که مال یتیم اگر بینی

    ببلع و هیچ میفکن بر ابروان خم را

     

    ربودن بز و میش از میان مهرآباد

    غنیمت است کنون چه زیاد و چه کم را

     

    دگر نوشته که گشته است تازه زخم دلم

    طبیب گفته علاجش چهار مرهم را

     

    یکی زخان حسن آب و ملک مهرآباد

    چنان برم که گرفتم حصار حاتم را

     

    دوم به طشت طلا خون حلق یحیی را

    بریزم و نهراسم تف جهنم را

     

    سوم به فرق علی ضربت آنچنان بزنم

    که آشکار کنم کار ابن ملجم را

     

    چهارم آنکه چو احکام فلسفی خواندم

    بباید آنکه مکذب شوم پسر عم را

     

    شنیدم این حکمی دوش با مریدان گفت

    چرا سجود کنید این خدای مبهم را

     

    خدای را ز عناصر همی قیاس کنید

    که عنصر است مؤثر جمیع عالم را

     

    برو به خدمت مانکجی مجوس برس

    اگر بخواهی تقلید حی اعلم را

     

    شها مگر به سریر تو داد خویش آرم

    به صولت تو نمایم علاج این غم را

     

    مگر تو دیده اسفندیاریش بکنی

    وگرنه بشکند این صدهزار رستم را

     

    خدای را ملکا جرم خانه زاد چه بود

    که ریخت ساقی گردون به جامش این سم را

     

    سلیل شیر خدایم چه کرده ام که چو صید

    بمن گماشته قهر تو این معلم را

     

    ز اشتهای فزونی که دارد این ملحد

    چو اژدها به نفس خشک میکند یم را

     

    شنیده بودم اهریمن از طریق حسد

    به خلد رفت و فریبنده گشت آدم را

     

    کنون بدیدم بفریفت این مه طلعت

    مهین جناب جلالت مآب صارم را

     

    به اشتباه به درگاه صارم الدوله

    ز پیش برد بسی باطل مجسم را

     

    ایا شهی که نظیرت ندیده دیده دهر

    مگر به چرخ چهارم مسیح مریم را

     

    به قهر خویش بگو تا ز مهر زنده کند

    پی نوشتن این قصه ابن اعثم را

     

    ترا به تاج و به تخت و نگین شه سوگند

    که بشکنند فرو حشمت کی و جم را

     

    کز آتش دم شمشیر تیز خود ای شه

    به خاندان وی افکن بساط ماتم را

     

    فرو کش از دل سختش درخت نخوت را

    برون کن از سر و مغزش غرور درهم را

     

    بشکر آنکه خدا داد بر تو افسر و گفت

    حمایتی کن شرع رسول خاتم را

     

    اگر مخرب دین را رها کنی فردا

    چه عذر داری پیغمبر مکرم را

     

    منم وکیل ز شاهان شرع پیغمبر

    که راضیند ز شاخه اش فروکشی نم را

     

    به اعتقاد من از عدل شه نمی ترسد

    کسی که خوف ندارد خدای عالم را

     

    گر از سموم حسام تو بودش اندیشه

    نمی شکست به هم شاخه های خرم را

     

    نمی فزود به من مالیات ملکی خود

    نمی ربود ز ناخن شکار ضیغم را

     

    نمی گشود به سرباز شه طریق فرار

    نمی نمود چنین کارهای اعظم را

     

    کسی نمیشد بستی بسوی دارالکنز

    کسی نمی دید اطریشی معمم را

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    و اینک تنها مانده ام

    گفتی بروم، مرو به غم منشانم – ۲۴۹

    جدایی از تو هدیه ای است

    عاقبت همه ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    شها ببین عمل عالم مکرم را

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شها ببین عمل عالم مکرم را ببین جناب شریعتمدار اعظم را روا بود که باسلام گوید المسلم هر آنکه بنگرد این مفتی مسلم را» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «نمی گشود به سرباز شه طریق فرار نمی نمود چنین کارهای اعظم را کسی نمیشد بستی بسوی دارالکنز کسی نمی دید اطریشی معمم را» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در نکوهش حاج آقا محسن عراقی گوید ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در نکوهش حاج آقا محسن عراقی گوید ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *