شعر شب کور شایان شاهی

شب کور (شاهزاد شاهی)

  • شعر شب کور شایان شاهی

     

    در این شبگاه تنگ آلود

    به هنگامی که گیرد دیدگانِ من صدایِ بارشِ قَطْراتِ

    ناهمگن

    لیک سِیری داردش آخر

    که میگیرد به بر طاق نزار من

    نفس را نیست آلایش، که بر جایش گرفته ست رام

    به نوبت سازدش بیرون چنان دودی که بر آتش گرفته ست

    کار گردش؛

    وزن پس دارد طنین چکه های ریزش باران

    گرده های ناودان را میکند اندر شمیم جرعه باران

    نفس راست چون دمی خاکستری مایه

    بر خطوط وهم، لیکن نیست تشعشع

    اندرو ساکت

    خزان را

    باوری دارد

    نگاهان را

    در آن ساعت که آمیزد نفس با رایحی باران

    سربه زیر است ناودان خانگان هم جواران نیز

    باوری را میکُنَد انگاشتن از یاد

    باوری در یاد مردم ها

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    شایان شاهی
    Latest posts by شایان شاهی (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *