شاها ملکا جهان پناه ها

46 – شعر شاها ملکا جهان پناها – ختم کتاب به نام شروانشاه

  • شعر شاها ملکا جهان پناها نظامی – لیلی و مجنون 46

     

    شاها ملکا جهان پناها

    یک شاه نه بل هزار شاها

     

    جمشید یکم به تخت‌گیری

    خورشید دوم به بی‌نظیری

     

    شروانشه کیقباد پیکر

    خاقان کبیر ابوالمظفر

     

    نی شروانشاه بل جهانشاه

    کیخسرو ثانی اختسان شاه

     

    ای ختم قران پادشاهی

    بی‌خاتم تو مباد شاهی

     

    روزی که به طالع مبارک

    بیرون بری از سپهر تارک

     

    مشغول شوی به شادمانی

    وین نامه نغز را بخوانی

     

    از پیکر این عروس فکری

    گه گنج بری و گاه بکری

     

    آن باد که در پسند کوشی

    ز احسنت خودش پرند پوشی

     

    در کردن این چنین تفضل

    از تو کرم وز من توکل

     

    گرچه دل پاک و بخت فیروز

    هستند تو را نصیحت آموز

     

    زین ناصح نصرت الهی

    بشنو دو سه حرف صبحگاهی

     

    بر کام جهان جهان بپرداز

    کان به که تومانی از جهان باز

     

    ملکی که سزای رایت تست

    خود در حرم ولایت تست

     

    داد و دهشت کران ندارد

    گر بیش کنی زیان ندارد

     

    کاری که صلاح دولت تست

    در جستن آن مکن عنان سست

     

    از هرچه شکوه تو به رنج است

    پردازش اگرچه کان و گنج است

     

    موئی مپسند ناروائی

    در رونق کار پادشائی

     

    دشمن که به عذر شد زبانش

    ایمن مشو و ز در برانش

     

    قادر شو و بردبار می‌باش

    می می‌خور و هوشیار می‌باش

     

    بازوی تو گرچه هست کاری

    از عون خدای خواه یاری

     

    رای تو اگرچه هست هشیار

    رای دیگران ز دست مگذار

     

    با هیچ دو دل مشو سوی حرب

    تا سکه درست خیزد از ضرب

     

    از صحبت آن کسی بپرهیز

    کو باشد گاه نرم و گه تیز

     

    هرجا که قدم نهی فراپیش

    باز آمدن قدم بیندیش

     

    تا کار به نه قدم برآید

    گر ده نکنی به خرج شاید

     

    مفرست پیام داد جویان

    الا به زبان راست گویان

     

    در قول چنان کن استواری

    کایمن شود از تو زینهاری

     

    کس را به خود از رخ گشوده

    گستاخ مکن نیازموده

     

    بر عهد کس اعتماد منمای

    تا در دل خود نیابیش جای

     

    مشمار عدوی خرد را خرد

    خار از ره خود چنین توان برد

     

    در گوش کسی میفکن آن راز

    کازرده شوی ز گفتنش باز

     

    آنرا که زنی ز بیخ بر کن

    وآنرا که تو برکشی میفکن

     

    از هرچه طلب کنی شب و روز

    بیش از همه نیکنامی اندوز

     

    بر کشتن آنکه با زبونیست

    تعجیل مکن اگرچه خونیست

     

    بر دوری کام خویش منگر

    کاقبال تواش درآرد از در

     

    زین جمله فسانها که گویم

    با تو به سخن بهانه جویم

     

    گرنه دل تو جهان خداوند

    محتاج نشد به جنس این پند

     

    زانجا که تراست رهنمائی

    ناید ز تو جز صواب رائی

     

    درع تو به زیر چرخ گردان

    بس باد دعای نیک مردان

     

    حرز تو به وقت شادکامی

    بس باشد همت نظامی

     

    یارب ز جمال این جهاندار

    آشوب و گزند را نهاندار

     

    هر در که زند تو سازکارش

    هرجا که رود تو باش یارش

     

    بادا همه اولیاش منصور

    و اعداش چنانکه هست مقهور

     

    این نامه که نامدار وی باد

    بر دولت وی خجسته پی باد

     

    هم فاتحه‌ایش هست مسعود

    هم عاقبتیش باد محمود

     

     ختم کتاب به نام شروانشاه لیلی و مجنون نظامی گنجوی

    لازم به ذکر است که نام این بخش از منظومه‌ی لیلی و مجنون « ختم کتاب به نام شروانشاه» است.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    نظامی گنجوی لیلی و مجنون قالب: مثنوی وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    دیدگاه کاربران درباره شعر شاها ملکا جهان پناها چیست؟

    فاظمه بارنامه میگوید:

    وسرانجام براساس سنت الاولین شعرای اقدم نوبت دستمال و ختم کتاب.حیف این همه استعدادکه محتاج مجیز گویی ست برای نان

    رضا اتابک میگوید:

    سلام دوستان میبینم که یکی از عزیزان عنوان داشته که پایان کتابی چنین گران سنگ ختم شده به مجیز گویی حاکم دوران ، در اصل قضیه مخالفتی نیست ازیرا که در عالم حقیقت هم چنین است اما پرسش بنیادین بنده آن است که چه کنشهایی از سوی حاکم عصر باعث بوجود آمدن چنین واکنش هایی در اکثر شعرا میشده ؟؟؟
    آیا ممیزی خلف همان دیدگاه های سخت گیرانه نیست ؟؟؟ آنی خوییش را در هیبت شاعری چون نظامی ببینیم که صد البته در مثل منقشه نیست ، منظومه شعری بی نقص فراهم میکنیم و به اداره ارشاد ارائه میدهیم ، اگر این باب آخر را در مدح شروانشاه و شروانشاهان ننگاریم مجوز چاپی خواهیم گرفت یا خیر ؟؟؟
    به عقیده این کمترین هنوز گرفتار آنیم که بودیم …

    شایان میگوید:

    عرض ادب خدمت دو عزیز اگر اهل تامل هستید چندین بار این بخش را بخوانید و زیرکی نظامی را با تمام وجود دریابید ظاهر بخش پایانی مدح است و کاملا تشریفاتی است ولی عمق آن دارای طعنه ای است که اگر امروزه در برابر حاکمی کسی جرات اینگونه بیان را داشته باشد الحق شجاع و مبارز است.در کل بخوانید دقیق چندین بار متوجه حرفم خواهید شد.

    شعر شاها ملکا جهان پناها اثر کیست؟

    این شعر اثر نظامی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»