سرمست-درآمد-از-درم-دوست

سرمست درآمد از درم دوست – 90

  • دانلود دکلمه صوتی شعر سرمست درآمد از درم دوست سعدی – غزل 90 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. لب خنده زنان چو غنچه در پوست. چون دیدمش آن رخ نگارین.

     

     

    شعر سرمست درآمد از درم دوست – غزل 90 – سعدی

     

    سرمست درآمد از درم دوست

    لب خنده زنان چو غنچه در پوست

     

    چون دیدمش آن رخ نگارین

    در خود به غلط شدم که این اوست

     

    رضوان در خلد باز کردند

    کز عطر مشام روح خوش بوست

     

    پیش قدمش به سر دویدم

    در پای فتادمش که ای دوست

     

    یک باره به ترک ما بگفتی

    زنهار نگویی این نه نیکوست

     

    بر من که دلم چو شمع یکتاست

    پیراهن غم چو شمع ده توست

     

    چشمش به کرشمه گفت با من

    در نرگس مست من چه آهوست

     

    گفتم همه نیکوییست لیکن

    اینست که بی‌وفا و بدخوست

     

    بشنو نفسی دعای سعدی

    گر چه همه عالمت دعاگوست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    سرمست درآمد از درم دوست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر سرمست درآمد از درم دوست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آب

    دهان (بِ دَ) (اِمر.) آبی لزج و اندکی قلیایی که از غده‌های دهان ترشح گردد و وقتی با غذا آمیخته شود موجب سهولت هضم آن می‌گردد، بزاق.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی سرمست درآمد از درم دوست

    سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست

    دوست لبخندزنان و سرمست به نزدم آمد، آنچنانکه غنچه ای از درون پوست خود بیرون آید و شکفته و خندان گردد.

     

    معنی چون دیدمش آن رخ نگارین

    چون دیدمش آن رخ نگارین در خود به غلط شدم که این اوست

    هنگامی که یار را با آن چهرۀ زیبا و پر نقش و نگار دیدم، به مشاهدۀ خود تردید کردم که آیا این یار محبوب من است که به سراغم آمده است؟

    [نگارین = زیبا و آراسته / به غلط شدن = به غلط افتادن، اشتباه کردن].

     

    معنی رضوان در خلد باز کردند

    رضوان در خلد باز کردند کز عطر مشام روح خوش بوست

    با خود گفتم آیا این یار است که می آید یا درِ باغ بهشت را گشوده اند که اینگونه دماغ جان از بوی خوش معطّر گشته است.

    [رضوان = نام دربان و نگهبان بهشت / مشام = شامّه و بینی].

    خُلد = از نام ها و صفات بهشت است و در لغت به معنی جاودان و همیشگی است و در قران بارها از آن یاد شده است، نام بهشت اوّل از هشت بهشت است که عبارتند از: 1- خُلد 2- دارالسلام 3- دارالقرار.

     

    معنی پیش قدمش به سر دویدم

    پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست

    با سر به پیش گام هایش دویدم و در پایش افتادم و گفتم: ای دوست.

    [به سر دویدن = کنایه از به شتاب دویدن است /تضاد : قدم، سر].

     

    معنی یک باره به ترک ما بگفتی

    یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی این نه نیکوست

    ناگهان ترک ما کردی، بر حذر باش. آیا از خود نپرسیدی که این کار خوب نیست؟

    [زنهار = شبه جمله است به معنی امان و پناه جناس اشتقاق و تضاد : بگفتی، نگویی].

     

    معنی بر من که دلم چو شمع یکتاست

    بر من که دلم چو شمع یکتاست پیراهن غم چو شمع ده توست

    دلم مثل شمع یک لاست و غمم همانند پیراهن شمع ده لایه است (نگفتی که ترک کردن من نیکو نیست؟)

    [ده تو = ده لا / پیراهن شمع = کنایه از موم].

     

    معنی چشمش به کرشمه گفت با من

    چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست

    چشمان یار با ناز و کرشمه از من پرسید: در من که مثل نرگس زیبا و سرمستم، چه عیبی دیده می شود؟

    [کرشمه = ناز و غمزه، اشاره به چشم و ابرو / نرگس = نام گلی است خوشبو و معطّر که به آن شهلا نیز گویند و در ادب فارسی چشم زیبا و مخمور بدآن تشبیه شده است (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی) / آهو = عیب].

     

    معنی گفتم همه نیکوییست لیکن

    گفتم همه نیکوییست لیکن اینست که بی‌وفا و بدخوست

    پاسخ دادم: به جز نیکویی در آن نمی توان دید، ولی باید گفت که این چشمان زیبا بی وفا و تندخو است.

     

    معنی بشنو نفسی دعای سعدی

    بشنو نفسی دعای سعدی گر چه همه عالمت دعاگوست

    با وجود آنکه تمام مردم گیتی تو را دعا می کنند، امّا لحظه ای هم به دعای سعدی گوش فراده.

    [نفسی = دمی، لحظه ای].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل سرمست درآمد از درم دوست سعدی

    ناشناس میگوید:

    بر من که دلم چو (دل) شمع یکتاست
    پیراهن غم چو (پیراهن)شمع،ده توست
    پیراهن غم=پیراهن شمع ده لایه=شمعی که لایه لایه موم گداخته آن را پوشانده
    بر دل من که فقط یک نفر در آن جای دارد است(مانند شمع که آن هم فقط 1 نخ درونش است ) پیراهنی از غم تلمبار شده همچون موم ده لایه(بر اثر سوختن و ساختن) سراسر وجود مرا فرار گرفته و در حال دق کردن و خاموش شدن هستم.

     

    چشمش به کرشمه گفت با من
    در نرگس مست من چه آهوست
    اگر پرسش بخوانیم: با ناز چشم به من گفت در چشم خمار من چه نقصی وجود دارد(در چشم نرگس مست من چه آهوست؟)
    اینجا آهو ایهام دارد و به معنی همچون چشم آهو نیز هست.
    اگر به حالت ناز معشوق بخوانیم:در چشم خمار من چه چشم آهویی هست! و نیز ناز و کرشمه چشم به خرامیدن و نازیدن آهو مانند شده است.

    گفتنی است عبارت«لا ازکیها» جزء این آیه نیست.

     

     

    معنی غزل سرمست درآمد از درم دوست سعدی چیست؟

    دوست لبخندزنان و سرمست به نزدم آمد، آنچنانکه غنچه ای از درون پوست خود بیرون آید و شکفته و خندان گردد.

     

    شعر سرمست درآمد از درم دوست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *