عمری به سر دویدم در جست و جوی یار – شعر سراب هوشنگ ابتهاج
عمری به سر دویدم در جست و جوی یار :
جز دسترس به وصل ِ وی ام آرزو نبود
دادم درین هوس دل ِ دیوانه را به باد
این جست و جو نبود
هر سو شتافتم پی ِ آن یار ِ ناشناس
گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم
بی آن که خود بدانم ازین گونه بی قرار
مشتاق ِ کیستم !
رویی شکفت چون گل ِ رؤیا و دیده گفت :
” این است آن پری که ز من می نهفت رو
خوش یافتم ، که خوش تر از ین چهره ای نتافت
در خواب ِ آرزو … ”
هر سو مرا کشید پی ِ خویش در به در
این خوش پسند دیده ی زیباپرست ِ من
شد رهنمای این دل ِ مشتاق ِ بی قرار
بگرفت دست ِ من
وان آرزوی گم شده بی نام و بی نشان
در دورگاهِ دیده ی من جلوه می نمود
در وادی ِ خیال مرا مست می دواند
وز خویش می ربود
از دور می فریفت دل ِ تشنه ی مرا
چون بحر موج می زد و لرزان چو آب بود
وانگه که پیش رفتم ، با شور و التهاب
دیدم سراب بود !
بیچاره من ، که از پس ِ این جست و جو ، هنوز
می نالد از من این دل ِ شیدا که ” یار کو ؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟
بنما ، کجاست او ! … ”
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بالها مولانا – غزل 2
دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی هوشنگ ابتهاجاشعارهوشنگ ابتهاج
مجموعه شعر تاسیان
صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج
کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج
عمری به سر دویدم در جست و جوی یار
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «عمری به سر دویدم در جست و جوی یار : جز دسترس به وصل ِ وی ام آرزو نبود دادم درین هوس دل ِ دیوانه را به باد این جست و جو نبود هر سو شتافتم پی ِ آن یار ِ ناشناس گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم بی آن که خود بدانم ازین گونه بی قرار» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «وانگه که پیش رفتم ، با شور و التهاب دیدم سراب بود ! بیچاره من ، که از پس ِ این جست و جو ، هنوز می نالد از من این دل ِ شیدا که ” یار کو ؟ کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟ بنما ، کجاست او ! … “» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر سراب هوشنگ ابتهاج
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر سراب هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023